یادداشت مهتاب پرتو

کلیدر؛ جلد هفتم و هشتم
        ستار  :((برای اینکه  یک مردمی را به زانو درآورند اول استقلالش را میدزدند،برای اینکه استقلال یک مردمی را بتوانند بدزدند آن مردم را به خود محتاج میکنند ،با این احتیاج وامانده است که آدم خودش را از دست میدهد خوار و زبون میشود و به غیر خودی وابسته میشود و نوکر میشود و میشود مثل کفش پای آنها مثل سیگار انها و حتی مثل تیغه شمشیر آنها که هر وقت لازم باشدگردن برادر خود، گردن فرزند خود را هم میزند.))
پهلوان بلخی:((دست ما مرد خالیست ستار ،خالی. یک مردمی با دست خالی پای برهنه و شکم گرسنه چ می‌تواند بکند؟!))
ستار :((انقلاب .فقط میتواند انقلاب کند خودت میگویی ما مردمی هستیم با دست خالی و شکم گرسنه ,خب در این انقلاب چ چیزی را از دست میدهیم؟!))
      
7

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.