یادداشت محبوبه طاهری
1400/10/25
چه کسی یاغی میشود؟ چه میشود که به یاغیگری میرسد؟ کتاب به معرفی افرادی میپردازد که بیشتر در جامعهای عشیرهای و قومی هستند و به عنوان مدافعان عدالت اجتماعی یا انتقام گیرندگان سر بر میآورند. رابین هود مصداق بارزی از یک فرد یاغیگر میباشد. مردم آنهارا قهرمان به حساب میآورند و برایشان ترانهها و داستانهای اسطورهای میسازند. هر فردی تجربهای از دید عدالتی دارد به ویژه تهیدستان. این مسئله در جامعه های مبتنی بر کشاورزی از جمله اقتصاد شبانه دیده شده و بیشتر از کارگران و دهقانان بیزمین تشکیل میشوند. یاغیگری، آزادی است اما در جامعه دهقانی تنها معدودی میتوانند آزاد باشند. آنچه دهقانان را زیر بار فشار قدرت و اجبار میبرد، ناتوانی اقتصادی نیست بلکه عدم تحرک خود آنهاست. در واقع آنان غالب اوقات عملاً خودکفا نیستند.اولین و شاید مهمترین یاغیان را باید در حیطه اقتصاد یا محیط روستایی پیدا کرد. آنهایی که تقاضای کارشان نسبتاً اندک است و یا فقیرتر از آناند که همه آدمهای کاری خود را به کار بگیرند. وقتی این یاغیگری در جنبشی بزرگ درآمیزد بخشی از نیرویی میشود که میتواند جامعه را دگرگون کند. یاغیگری خود غالب اوقات منادی انقلاب دهقانی بوده است. از سال ۱۹۴۸ تقریباً عموم واحدهای بسیاربزرگِ شورشی بیشتر از یاغیان معمولی تشکیل میشدند. نقش یاغیان در انقلابهای امروزی دوپهلو مشکوک و کوتاه است. این افراد شاید بازتاب رشد نیافتگی انقلابیونی باشند که درون سنتهای دنیای کهن بار آمدهاند. کتاب از اصطلاح "راهزن" به وفور استفاده کرده است. از نظر قانون هر کس در گروهی باشد که با خشونت، حمله و دزدی کند، راهزن است. آنان که در خیابانهای شهر حقوق کارکنان را میربایند یا یاغیهایی که رسما از نظر قانون راهزن به شمار میآیند. ما در این کتاب تنها با بعضی از انواع دزدان یعنی آنان که از نظر افکار عمومی تبهکار معمولی به شمار نمیآیند، سر و کار خواهیم داشت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.