یادداشت فاطمه

فاطمه

1403/5/15

یادداشت های یک پزشک جوان
        "یادداشت‌های یک پزشک جوان" به پایان رسید. خب راستش را بخواهی عمیقا ترسناک است اینکه تو را از بیمارستانی با کلی نیروی متخصص به قصبه‌ای دور افتاده -تک و تنها و با حداقل تجهیزات موردنیاز- برای طبابت بفرستند. کسی که شرایط مشابهی را از سر گذرانده باشد، متوجه می‌شود با وجود این‌که لازمه طبابت کردن و طبیب شدن مطالعه است، مطالعه است و مطالعه‌ است؛ اما برای طبیب شدن همین مطالعه به تنهایی کافی نیست. پرداختن به این موضوع -طبابتِ شایسته-، شاید نیازمند زمانی به درازای سال‌ها باشد.
اما راه آسان و در دسترس، پرس و جو از قَدَرهاست؛ آن‌ها که قلم فرسوده‌اند و موی سپید کرده‌اند و عمر در این راه سپری کرده اند. از آنها هم که بپرسی جواب واحدی دریافت نخواهی کرد. گاهی افسانه‌هایی از کارهای خارق‌العاده و گاهی شاید ابرانسانی خواهی شنید، و گاهی هم متوجه میشوی ساده‌ترین و کلیشه‌ای ترین راه‌ها به نتایج خوبی رسیده اند. انگار هرکس در این مسیر، راه خودش را پیدا کرده و می‌رود‌. اما وجه اشتراک همه این‌ها را به گمانم یافته‌ام: برای طبیب شدن -طبیبی شایسته- اشتیاقی نسبتا عمیق و شهامتی تمام و کمال نیاز داری.
      
42

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.