یادداشت شمیم زهرا
1403/12/27
کتاب خیلی خیلی سختیه برای خوندن. نمیشه توصیه کرد که برای خوندن این کتاب از فکر کردن به مرگ و روبرو شدن باهاش نترسید و این سخنان گزاف. به نظر من راهکار خوندنش اینه که یه مدت از خودتون و تمام اهمیتی به ترسها و آرزوها و حسرتها و عشقی به اطرافیانتون می ورزید فاصله بگیرین(نگفتم اهمیت ندین، گفتم از اون اهمیت فاصله بگیرین...) خلاصه این که برای این که با مرگ روبرو بشین و با اضطرابهاتون مقابله کنین و این حرفا نرین سراغش، چون خیلی پوستکندهتر و سنگینتر از این حرفاست. و بعد غوطهور بشین توی دنیای رزیدنت روانپزشکیای که شجاعانه گروه درمانی و روانکاوی سرطانیها و بیماران لاعلاج رو به عهده میگیره، کسانی که فاصلهی خیلی کمی با مرگ دارن و چارهای جز فکر کردن به اون رو ندارن؛ و بعد از اون تا آخر زندگیش انگار لحظهای از سایهی مرگ خلاصی نداره. یکی از یادداشت ها گفته بود نه انسجام کتاب «رواندرمانی اگزیستانسیال» رو داشت نه مثل کتابهای داستانیش داستان بود، که کاملا درسته و این یکم سختخوانش کرده بود. به نظرم خیلی میتونه بهتون کمک کنه و آگاهی های عمیق و لازمی اعطا کنه، به شرط این که نه خیلی شجاعانه و نه خیلی سرسری، بلکه کنجکاوانه با این کتاب و اثری که روتون میذاره روبرو بشین. این یکیم طولانی شد 🫠
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.