یادداشت نرجس سادات حقایقی
1404/2/19
قاعدهای هست در منطق و فلسفه که بسیار راهگشا است و هرجا در شناخت مجهولات با مشکل میشوند از آن استفاده میکنند. آن قاعده این است: "تعرف الاشیاء باضدادها" ترجمه عبارت این است: پدیدهها توسط مخالفشان شناخته میشوند؛ یعنی با مفهوم بدی، خوبی معرفی میشود یا تاریکی با نور شناخته میشود. ارتداد این قاعده را به خوبی اجرا کرده است. نویسنده در ارتداد، قصهیِ شکستِ انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ را به تصویر میکشد. که اگر انقلاب پیروز نمیشد، ما الان دقیقا کجا بودیم؟! توصیفاتِ کتاب، مونولوگ و یادداشتهای یونس (شخصیت اصلی داستان) خیلی زیباست و کمک میکند تا همراهیِ مخاطب با داستان بیشتر شود. انتخاب نام شخصیتها بسیار زیرکانه است بهنحوی که با اندکی فکر کردن میتوانید آنها را با شخصیتهای واقعی تطبیق دهید. کتاب یه عاشقانه آرام هم دارد که بهنظرم نقطه عطف داستان است. خیلی دلم میخواهد بیشتر راجع به کتاب برایتان بنویسم. اما توضیح بیشترم مساوی است با اسپویل کتاب:) اگر بپرسند درسی که کتاب ارتداد به تو آموخت چیست، میگویم قدرشناسی! قدرشناسی از اینکه در کشوری زندگی میکنم که مزین به نام "جمهوری اسلامی" است. بعد از خواندن کتاب حس کردم چهقدر امام را بیشتر از قبل دوست دارم. امامی که صرفا تا به حال فقط او را بهعنوان "بیانگذار جمهوری اسلامی" میشناختم که معلم و مادر و پدر برایم گفته بودند، بسیار در چشمم بزرگتر شد. انگار بعد از خواندن ارتداد، عظمت این جمله امام در هواپیما و هنگام برگشت که گفته بود هیچ احساسی ندارم، برایم مشخص شد. انقلاب را بیشتر فهمیدم و بیشتر بابت ایرانیبودنم، مسلمان بودنم و کشوری که در آن زندگی میکنم خدا را شکر میکنم. ارتداد را خیلی دوست داشتم و جزء کتابهای دوستداشتنی ۴۰۴ قرار گرفت:) به شما هم توصیه میکنم بخوانیدش! همین! #ارتداد #وحید_یامینپور
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.