یادداشت کاظم حیدری
1401/3/4
آنادانا در واقع یکی از نامهای کهن همدان است. داستان هم در همدان شروع می شود و هم زنی به نام آنادانا در آن حضور دارد. مادر شخصیت اصلی داستان که در زمانی خود را محو می کند.... قصه در دل تاریخ معاصر ایران روایت می شود از رضاشاه تا مصدق و انقلاب و جنگ و.... و همه جا سیاست در کنار می ایستد شاید بر خلاف خیلی از رمانهای شبیه این. غمی کهنه در سراسر کتاب خواننده را همراهی می کند. غم وطن و مام وطن (آنادانا) و در پی عشقی مادرانه بودن، غم رابطه با پدر و در پی پدری جایگزین بودن و غم گذر همه اینها که نوستالژی مکانها با خود دارد. چقدر با خواندن این کتاب یاد صدسال تنهایی افتادم. از آدمها در طی نسلها، از غم پنهان، سیاست حاضر و حتی از باورهای جادویی قومی مردم مثل نامهای دوم کودکان و .... خواندن کتاب را به کسانی که دوست دارند در ماجراهای آن موج سواری کنند و با شخصیتهای آن (که البته مانند سایر نوشته های فریبا کلهر درون زنان بیشتر از مردان کاویده شده اند) سالها را سپری کنند توصیه می کنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.