یادداشت Sh M

Sh M

Sh M

1400/11/8

باشگاه مشت زنی
        شبی که خرابکاری‌ها در برج هاین اتفاق افتاد، کارمندها و کتابدارها و پیغام‌رسان‌هایی را تصور می‌کردم که در اتاق‌هایی که صبح‌ها درشان کار می‌کردند دزدکی رفت‌وآمد می‌کنند.
شاید حتا با اینکه مشروب خوردن خلاف قوانین پروژه‌ی میهم بود، کمی هم مست بودند و با شاه‌کلید درها را باز می‌کردند و هر جا هم که کلید کارگر نبود روی قفل‌ها فرئون اسپری می‌کردند و آن‌ها را می‌شکستند. بعد مثل کوهنوردها با میخ و طناب از ساختمان آویزان می‌شدند و همدیگر را کمک می‌کردند تا بالا بروند و جان خود را بر لبه‌ی پنجره‌هایی به خطر بیندازند که هر روز پشت آن‌ها احساس می‌کردند هر دقیقه می‌میرند و زنده می‌شوند.
روز بعد همین کارمندها و حسابدارها با کراوات مرتب و موهای شانه‌زده بین بقیه‌ی آدم‌ها می‌ایستادند و می‌پرسیدند که چه کسی ممکن است این کارها را کرده باشد. بعد پلیس به همه فرمان می‌داد که عقب بروند و همزمان آب از تخم شکسته‌ی چشمان عظیم دودگرفته‌ی شیطان ترسیم‌شده بر دیوار ساختمان سرازیر می‌شد.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.