یادداشت محمد هادی منسوبی

دروازه مردگان؛ قبرستان عمودی
        یادداشت من درمورد کتاب دروازه مردگان ۱ است .
در این کتاب داستان در زمان حال و گذشته نقل میشد . در شروع داستان زمان حال بود و از جایی شروع شد که یک پدر هنرمند برای تابلو‌نقاشیش یک سری دست نوشته ی قدیمی تهیه کرد . او دو فرزند داشت که تازه مادرشان را از دست داده بودند . لیلا و مجید نام انها بود و بسیار مشتاق شدند که دست نوشته قدیمی رضا قلی ( شخصیت اصلی) را بخوانند . رضا قلی فرزند کوچک یک خانواده فقیر بود که طی حادثه ای از پدر و مادرش دزدیده شد و توسط فرخ خان به قالی بافی نویان خان اورده شد و با پسری به اسم شکور دوست شد . رضا قلی و شکور خیلی تلاش کردند تا فرار کنند ولی موفق نشدند تا اینکه یک روز شکور در حوض عمارت افتاد که میگفتند پر از مرده است و هر کس داخل حوض برود میمیرد ولی شکور از حوض نجات پیدا کرد و بیرون امد اما با دنیای مردگان ارتباط گرفته بود بعد به دنبال رضا قلی امد و او را هم به دنیای مردگان برد و رضا قلی در انجا خبلی چیزها از زندگیش را فهمید …
من این کتاب را به کسانی پیشنهاد میکنم که ژانر ماجراجویی و وحشت را دوست دارند .
      
1

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.