یادداشت ریحانه باقری

Uncommon Type
        ' سپس مسیری را که باید خودش یک بار و من دوبار در اطراف خانه میدویدم توضیح داد از مقابل آقای مور رد شدم که داشت روز نامه اش را از روی چمن ها بر می داشت گفت:اون دختری که چند لحظه پیش از اینجا رد شد نامزدت بود؟
'آنقدر نفس نفس میزدم که تنها سر تکان دادم گفت:چه چیزی کوفتی در تو دیده ؟
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.