یادداشت یک کاربر NULL

جلد اول آش
        جلد اول آشوب روان ‌ . داستان درمورد یه پسر به نام تاد هیوته که توی دهکده ی خودشون یعنی پرنتس آباد تنها پسریه که هنوز مرد نشده.  توی این دهکده همه ی زن ها به خاطر ولوله ، بیماری که بتونه ها اون رو متنشر کردن، مردن و مرد ها افکارشون قابل شنیدن شده . تاد که فکر میکنه تمام زن ها از بین رفتن طی اتفاقی با یه دختر مواجه میشه و ...
شاید از روی خلاصه ی کتاب با خودتون فکر کنید که مگه کتاب از این مسخره تر هم داریم؟ ولی اصلا اینطور نیست . 

_ وقتی تاد رو بدون دلیل فرستادن بره و اون هم بخاطر اینکه میدید یه عالم نفر دنبالش کردن فرار می‌کرد یکم گیج شدم . 

_ کتاب متفاوتی بود و دلیل  فرار تاد رو که خودش هم خبر نداشت چیه ،اینطور نبود که یه کاری کنه خودش همه چیز رو تمام و کمال متوجه بشه ، بلکه اون کس که باید واسش تعریف میکرد رو سر راهش قرار داد . البته که یسری مسائل جزئی رو خودش متوجه شد ولی این متفاوت بودنش قشنگ بود.

_ توصیفی از رنگ مو یا چشم های شخصیت ها نداشت ، مگر بعضی شخصیت ها مثل بن که برای خواننده زیاد دارای اهمیت نبودن . 

_ ایده ی جالبی داشت که فضایی ها روی زمین و انسان ها توی فضا بودن و حتی بعد از اینکه انسان ها روی زمین اومدن بدون تکنولوژی و مثل انسان های اولیه کشاورزی و ...  میکردن ، خیلی جالب بود . یک جور هایی انگار داشت اینو میگفت که انسان ها قبلا اینجوری بودن و همیشه این طور نبوده که از اول بدون هیچ چیز بوده باشن . 

_ ایده ی هوشمندانه ای بود که جلد های فرعی ته کتاب بود چون مخصوصا هوپا به جلد های فرعی توجهی نداره💔

_ یه کتاب که برخلاف ظاهرش و فکرمون ، یه کتاب  خشنه. 

درمورد وسوسه هایی که اگه یه سلاح دم دستمون باشه هم حرف می‌زد . دلم برای مانچی خیلی سوخت ، خنگول حیوونکی. تاد و ویولا خیلی خوبننن
ولی پایان این جلد کتاب💔 نمیدونم چرا این آرون نمیمرد لعنتی ، تاد هم نمیمرد! 
      
42

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.