یادداشت محمد صادق جوادزاده
1403/12/23
پیکنیک کنار جاده از برادران استروگاتسکی یه علمیتخیلی تاریک و فلسفیه که هم به مفهوم ناشناختهها میپردازه، هم به سرنوشت و ماهیت انسان. متأسفانه، ترجمه کتابهای علمی تخیلی، احتیاج به دانش بالاتر از حد نسبی به موضوعات علمی تخیلی داره و باید برای ترجمه، حتی از متون تخصصی استفاده کرد. در این آثار، مترجم باید علاوهبر تخصص ترجمه، از دانش تخصصی علمی هم برخوردار باشه که بنظر میرسه در این اثر، در این دو موضوع نقص وجود داشته. بنظرم برای ترجمه آثار، تنها علاقه و فن ترجمه مطرح نیست، احاطه به آثار مشابه و درک دنیاهای نویسندگان این آثار هم ضروریه. سالها پیش، موجودات فرازمینی از زمین عبور کردن، بدون اینکه تماسی با بشر داشته باشن. فقط توی چند نقطه چیزهایی باقی گذاشتن—آثار عجیبی که قوانین فیزیک رو به هم میریزن و هیچ توضیحی براشون نیست. این مناطق به زون معروف شدن و ورود بهشون ممنوعه، ولی یه عده که بهشون استاکر میگن، مخفیانه وارد زون میشن و اشیای فرازمینی رو برای فروش بیرون میارن. ردریک شوارتارت، یه استاکر حرفهای، توی یکی از خطرناکترین زونها کار میکنه. هدف نهاییش رسیدن به یه شیء افسانهایه که میگن میتونه آرزوها رو برآورده کنه. اما مثل همه چیزای دیگه توی زون، اینم بهایی داره که شاید کمتر کسی حاضر باشه پرداختش کنه. رمان، با لحن سرد و تلخش، دربارهی طمع، تقدیر و ناتوانی انسان در درک ناشناختههاست. موجودات فضایی شاید حتی متوجه حضور ما نشده باشن، درست مثل آدمایی که وسط یه پیکنیک کنار جاده زباله میریزن، بدون اینکه به مورچههایی که اونجا زندگی میکنن فکر کنن. بازی مطرح استاکر و چند اقتباس سینمایی، از برداشتهای شخصی این اثر هستن. ترجیحاً از نسخه اصلی برای مطالعه استفاده کنید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.