یادداشت یاسمین فلاحتی
1403/10/9
کتاب پیشرو زندگینامه خود نوشتی است از احمد خیامی، بنیان گذار کارخانجات صنعتی ایران ناسیونال( ایران خودرو)، فروشگاههای زنجیرهای کوروش، مبلیران، بیمه آسیا و ... این کتاب نه تنها از این نظر که در بردارنده خاطرات و مسیر زندگی و ارتقای شغلی یکی از بزرگترین کارآفرینان تاریخ معاصر است، بلکه با توجه به روایات و قضایای مطرح شده در دل داستان و در برداشتن بخش هایی از تاریخ، از دیدگاهی که شاید برای خیلی از افراد دارای تازگی باشد، دارای اهمیت است. در این کتاب به تاریخچه یکی از بزرگترین بنگاههای اقتصادی ایران پرداخته شده است، آن هم مستقیما از زبان بنیانگذار آن، که قبل از این، نمونههای کمتری از آن را مشاهده کرده بودیم. خط اصلی داستان، قصه متولد شدن کارخانه ایرانناسیونال را روایت میکند. گذر کردن از یک مسیر پر پیچ خم و پر فراز و فرود برای تولید خودروی تمام ایرانی. راهی که البته ابتدای مشکلات مسیر طولانی و مناقشه برانگیز پنجاه و چند ساله ماشینی به نام "پیکان" بود. روندی که در کمتر از چند سال راه دو برادر( احمد و محمود) را از هم جدا کرد و این داستان در خاطرات احمد خیامی تا انقلاب ادامه دارد. اختلاف بر سر صنعت تولید خوردروی ایرانی از همینجا سر رشته میگیرد، جایی که گروهی معتقدند که صنعت خودرو، اساساً مناسب شرایط اقتصادی و سیاسی کشور ما نبوده و نیست و این تخصیص منابع، میتوانست روی صنایع دیگری انجام شود. و گروه دیگری که این صنعت را بسیار مناسب و استراتژیک میدانند و اگر هم نقدی هست – که هست – آن را به استراتژیهای دولت و خودروسازان نسبت میدهند. با صرف نظر از اینکه اعتقاد من و شما چیست و جزو کدام دسته هستیم نشستن پای حرف موسس و آنکس که موضوع بحث و چالشهای امروز را راهانداخته و بنیانگذار این صنعت در داخل کشور بوده، و دریافتن اینکه خود چه در سر داشته و چه رویاهایی را میپرورانده است، خالی از لطف نیست. از دیگر دلایل جذابیت کتاب، همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، آشنا شدن با بخشی از تاریخ پر فراز و نشیب معاصر است. درک این موضوع که ابهام، جنگ، تضاد و تعارض و بحرانهای اقتصادی، هرگز محدود به یک مقطع زمانی خاص نبوده و نیستند و اتفاقاً نقطهی آغازین بسیاری از فعالیتهای بزرگ و ماندگار، در چنین شرایطی گذاشته شده است. اگر بخواهیم جنبههای منفی کتاب را مدنظر قرار بدهیم، جنبهی تبلیغیاتی آن به جنبهی آموزشیاش میچربد و روایت موفقیتها و فتوحات و دستاوردها، پررنگتر از اشتباهات و شکستها گفته شده است. همچنین میتوان صداقت نسبی نویسنده را در روایت نیمه اول داستان تشخیص داد. اما اصلی وجود دارد که میگوید:" برنده ها راوی تاریخ هستند" طبق این اصل و اظهارات اغراقآمیز و "گفتن از حسن خویش و عیب غیر " در ادامه روند داستان شاهد رنگ باختن بیآلایشی و صداقتی هستیم که قبل تر در آن نمایان بود. بر همین اساس متن کتاب از نظر اعتبار، به ویژه برای نتیجهگیری و قضاوت بین دو برادر و شرایط سیاسی و اقتصادی حاکم بر آن زمان، محلی از اعراب ندارد، اما دیدگاه و نگاه جدیدی را برای تفکر و تعمق و تحقیق به مخاطب ارائه میدهد. نثر کتاب مانند سایر زندگینامهها روان و خوشخوان است، البته با حذف جزئیات بسیار و کم اهمیتتر سرعت خوانش و جذابیت آن بیشتر میشود که این مهم در متن لحاظ نشده است. در مجموع این کتاب روایتی خواندنی و آموزنده دارد به ویژه برای نسل امروز که شاید کمی سریعتر از به سرانجام نرسیدن کارها ناامید میشوند و انگیزه خود را از دست میدهند. کتاب از برخی از جهات الگوی مناسبی را معرفی کرده است، احمد خیامی، که همواره با تلاش و عشق به وطن و مشتریمداری به موفقیت ها و دستاورد های بسیاری رسیده است. و همواره جوانان را در جهت کارآفرینی خدمت به وطن تشویق کرده است. او در جایی از خاطراتش میگوید: "غرض از نوشتن این خاطرات شرح امکاناتی است که در میهن ما وجود داشته و دارد و راهنمایی جوانانی است که به زودی وارد کارزار زندگی میشوند و میخواهند موفق باشند… آینده به جوانان تعلق دارد و آنها هستند که باید برای بازسازی میهن عزیز کمر همت بربندند و از شرایط و امکانات موجود حداکثر استفاده را بکنند. "
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.