یادداشت

دختری با هفت اسم: فرار از کره شمالی
        مدتی بود که به شدت از کتاب دور شده بودم. تمرکزم تا حد زیادی کم شده بود و به نوعی نمی‌تونستم با کتاب ارتباط برقرار کنم. از چند روز پیش که کمر همت بستم که یکم مفید باشم و یک کتاب رو هر طور شده تموم کنم. 
همیشه دوست داشتم راجع به کشوری که هیچ راه ارتباطی با مردمش وجود نداره،  اطلاعات کسب کنم. از نوع زندگی و مشکلات شون. از مردم و احساسات شون. پس این کتاب رو انتخاب کردم؛ غافل از اینکه نمی‌‌دونستم قراره توی مدت کوتاهی، ببینم که توی داستان غرق شده ام. عبارات ساده و گویا و جذابیت داستان واسه کسی که مدت ها بود انگیزه‌ای برای کتاب خوندن نداشت، کاملا آدم رو مشتاق می‌کرد که همه چی رو کنار بذاره تا ببینه ادامه‌ی داستان چیه. 
خلاصه، لازم دونستم یه اعلام بازگشتی بکنم و این ریویو رو بنویسم که بدونم مبدا دوباره‌م کی بوده. 
Let's go!
      
31

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.