یادداشت فاطمه سلیمانی ازندریانی

آوازهای روسی
        #آوازهای_روسی اسم خوش آهنگیه. طرح جلد خوبی هم داره. خواهرزاده نه ساله‌ام میگه خاله درباره موسیقیه؟
😊😊
وقتی بدونیم نویسنده کتاب آقای #احمد_مدقق یک افغان هستن و داستان هم درباره افغانستانه خواهی نخواهی ذهن به سمت جنگ و کشتار میره. مثل همه سریالهایی که درباره فلسطین ساخته شده و میدونی که با ماجرای تلخی مواجه هستی. این کتاب هم غیر از این نبود. کودتای کمونیست ها و حمله روس ها و مقابله مجاهدین اسلام گرا.
داستان درباره خان زاده ایه که بلاتکلیفه. نمیدونه به کجا و کدوم جبهه تعلق داره. عشق ناکامش شاید باعث همه این بلاتکلیفی شده. زبان داستان عالیه. اما باید به این نکته توجه داشت که این زبان، زبان مادری نویسنده است و تو خلقش شاهکار نکرده ولی برای من خواننده جذابه. البته شنیدم که جایی گفته این کتاب برای مخاطب ایرانی نوشته شده. مخاطب افغان متوجه نثر کتاب نمیشه. و اگه این موضوع صحت داشته باشه باید بگم با این وجود کتاب برای مخاطب ایرانی که از تاریخ افغانستان چیزی نمیدونه گنگه. به نظر میرسه نویسنده با این پیش فرض کتاب رو نوشته که مخاطب از تاریخ اطلاع داره. درک این نکته که این داستان مربوط به حدود چند سال پیشه واقعا مبهمه. تا اواخر داستان که به انقلاب ایران اشاره میشه. حتی توصیفات هم برای یه مخاطب ایرانی مبهمه. من چطور باید بدونم یه رستوران کثیف تو کابل پنجاه سال قبل چه شکلیه.
یا ورث اگه روستاست و میان دره چه شکلیه و کوچی ها کین.
اما با این وجود روند داستان، پیرنگ، شخصیت پردازی، تعلیق ها، عدم اطناب، سپیدخوانی های جذاب و همینطور زبان کتاب رو خواندنی کرده. یعنی کتابیه که باید خوند ولی ای کاش...
      
1

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.