یادداشت امین پازوکی

من هشتمین آن هفت نفرم
        کتاب «من هشتمین آن هفت نفرم» نوشته «عرفان نظرآهاری» شامل 13 قطعه ادبی و داستان است. داستان‌هایی که هر کدام از شخصیت و رویدادی برای رسیدن به خدا بهره گرفته‌اند. شخصیت‌هایی مانند آدم و ابراهیم و دقیانوس، آرش و اسکندر و زلیخا.
قصه‌ای، می‌گوید که هر سختی و بلایی که به ما می‌رسد باید خدا را در آن جستجو کرد.
قصه‌ای، از شکستن و خورد کردن خود، قصه‌ای، از جنگیدن با دقیانوس نفس و قصه‌ای، از توبه و استغفار به درگاه الوهیت سخن می‌گوید.
قصه‌ای، می‌خواهد بگوید که اگر می‌خواهی خدا را به دست آوری باید حرکت کنی و در جنگی سخت شرکت کنی، نه آن که گوشه‌ای ایستاده و منتظر آمدن خداوند باشی:
رابعه، رابعه، رابعه! اما زندگی جنگ است، به میان می‌آیی و مجبور می‌شوی با وسوسه بجنگی، با هزار شیطان که در تن زندگی جاریست. آن گوشه که تو بودی، آن خلوت که تو داشتی، امن بود و تو بی‌آنکه بجنگی و زخم برداری و کشته شوی، پیروز بودی.
رابعه گفت: اما خدا غنیمت است. غنیمتی که با جنگیدن باید به دستش بیاوری. آن که نمی‌جنگد و در کناری می‌ماند، سهمی از خدا نمی‌برد. و هر کس بیشتر مبارزه کند، خدای بیشتری نصیبش می‌شود!

امین پازوکی ۱۳۹۲/۱۰/۱
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.