یادداشت سهیل خرسند

آن پایین چه خبر است؟
        سرانجام کارهایی که انجام می‌دهیم دست خودمان نیست.
پیام فوق تنها مطلبی بود که من از خواندن این کتاب برداشت کردم.

داستان کتاب در مورد دو پسر به نام‌های سام و دیو است. آن‌ها با دو بیل در حالی‌که سگ‌شان را به همراه داشتند، مشغول کندن یک چاله به دنبال یافتن چیزی خارق‌العاده می‌شوند. آن‌ها کندن را بلندند و به کار خود ادامه می‌دهند اما هر بار که نزدیک به یافتن آن چیز خارق‌العاده می‌شوند به ناگاه مسیر کندن را تغییر می‌دهند تا این‌که...

محتوای این دست کتاب‌ها به دو بخش تصویر و متن خلاصه می‌شود.
متن و پیام تک‌بعدی کتاب که اصلا چنگی به دل من نزد اما تصویر... البته که تصویرگر به خوبی از عهده‌ی کار برآمده و نقاشی‌های خوبی کشیده، اما این کتاب برای گروه سنی‌ای تدارک دیده شده که ذهنش هرچه را که ببیند برایش سوال مطرح می‌شود. مفهوم این نقاشی‌ها چه بود؟! مثلا: 
۱-زمین را می‌کنیم و آن‌قدر فرو می‌رویم که بالای سر خود را نمی‌بینیم!!! چطور خاک را که می‌کنیم به جای دیگر خالی می‌کنیم تا به کندن ادامه دهیم؟
۲-دور تا دور یک چیز را می‌کنیم و خالی می‌کنیم آن تکه زمین برخلاف قوانین فیزیک در هوا باقی می‌ماند و ما به کندن اطراف آن ادامه می‌دهیم؟! 
۳-اگر زمین را آن‌قدر بکنیم در نهایت می‌افتیم روی یک خاک نرم و خیلی خوش و خرم به خانه برمی‌گردیم و بیسکویت با شیرکاکائو می‌خوریم؟!
بچه هستند اما ناقص‌الخلقه نیستند که... کودکی از نسلی که علاقه به کتاب خواندن دارد، این کتاب را ببیند پدر مادر خود را در می‌آورد تا به او توضیح دهند چطوری این‌طوری شد؟

کارنامه:
 لطفا نگویید کودک را چه به قوانین فیزیک، آن فقط یک استعاره بود برای نقل پیامم. این کتاب نه به درد سهیل کوچولو خورد، و نه کتابی بود که شایسته‌ی معرفی برای یک کودک بدانم.

بیست و دوم دی‌ماه یک‌هزار و چهارصد و یک
      
13

13

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.