یادداشت زهرا عباد
1403/3/15
3.8
14
#یادداشت_کتاب #سیمرغ_سیمرغ تابهحال نشده بود اینقدر ناراحت شوم که کتابی را خوانده باشم ولی نتوانم به دیگران پیشنهادش کنم. سیمرغ کتاب نسبتا جامع و کاملی درباره زندگی امام خمینی است... اول از همه طرح جلد کتاب را دوست داشتم. به حدی که هربار قبل و بعد از خواندن بخشی از کتاب، حسابی به جلدش خیره میشدم. طرح با اینکه ساده است و مشابه بسیاری از کتابهایی که عکس امام را رویشان میزنند، ولی طراحی منحصربه فرد آن همین عکس عادی را خیلی جذاب و دیدنی کرده است. بماند که خود انتخاب عکس هم کار هنرمندانهای بوده، عکسی مابین اخم و لبخند... دوم اینکه کتاب از ۵ بخش تشکیل شده است. بخشها هم مثل هر زندگینامهای از ولادت آغاز میشود تا رحلت اما... اما انتخاب نام فصلها ذهن انسان را میبرد به وادی عرفان. ولادت سیر وحدت با کثرت رهبر نهضت امام امت نمیدانم توضیح بدهم که هر فصل مربوط به چه دوره زمانی است یا آن را به عهده خودتان بگذارم تا بخوانید و از این دستهبندی لذت ببرید. بیشتر کتاب یعنی ۴ فصل اول، پیرامون شخصیت امام گردش میکند و هر از گاهی هم برداشتها یا نتیجهگیریهای شخصی نویسنده مخاطب را از گذشته، به حال و آینده میبرد. اما فصل آخر بیشتر متنی تاریخی است که به سرعت اتفاقات دهه ۶۰ را مرور میکند و فقط ردپای کمرنگی از حضور امام در آن به چشم میخورد. اما جامعیت کتاب میتوانست آن را به یک زندگینامه خواندنی از امام تبدیل کند اگر... بهتر است بگویم چرا نمیتوانم کتاب را به کسی توصیه کنم. چون نویسنده در طول کتاب، مخاطب را زجر میدهد. متن کتاب اشکالات ویرایشی کم ندارد. ولی به جز آن، نویسنده آنقدر کلمات ثقیل و سختفهم در متن گنجانده که گاهی به ذهن انسان خطور میکند که شاید خواسته فهم و کمالات خودش را به رخ خواننده بکشاند! متن نه شاعرانه است که بگوییم الفاظ ادبی در آن به کار رفته و شبیه سهدیدار نادر ابراهیمی است، نه مقاله و متن علمی یا نامه اداری وزارتخانهای است که بگوییم نگارنده در پی نشان دادن سطح سواد و مدرک خود، خواسته خواننده را در فشار جملات سختفهم و نامانوس بگذارد! متنی است روایی- تاریخی که گاهی روان است اما بیشترش مخاطب را زجرکش میکند! آخرش هم حرف زدن عادی را از یاد خواننده میبرد تا متن یادداشت و مرورش هم پر شود از تعابیر قلنبه سلمبه عاریهای!!!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.