یادداشت fateme
5 روز پیش
واقعاً خوندن ۲۵۹ صفحه میتونه نزدیک دو ماه طول بکشه؟ نمیدونم من تنبل شدم یا کتاب خیلی کشدار بود. شخصیت اصلی خیلی با خودش درگیر بود؛ یعنی احساسات و فکرهاش نسبت به خودش و دنیای اطراف کاملاً صفر و صدی بودن. یه لحظه تو اوج بود، یه نارسسیست تمامعیار، و لحظهی بعد تهِ تهِ دره، یه خودتحقیر کوچیکبین. اوایل حرصم درمیاومد از این همه درگیری ذهنی، ولی کمکم دیدم که خودمم همینم، مخصوصاً تو همون بحث یا سیاه یا سفید دیدنِ خود و اطرافم. خیلی وقتا شخصیت اصلی کلاً گم میشد، میرفت توی یه درهی عمیقِ ذهنی و محو میشد. اون حس گیجی و سردرگمی رو واقعاً خوب منتقل میکرد به خواننده. درسته که آقای گرسنه تو مکانهای مختلفی بود، ولی تنها جایی که من حس میکردم واقعاً توش گیر افتادم و فرقی نداره الان تو مسافرخونس یا خیابون، ذهن نابغه/معیوب خودش بود. همونجا بود که انگار هیچ راه فراری وجود نداشت. در نهایت، از ۵ چه نمرهای میدم به کتاب؟ به نظرم ۳ از ۵ کافیه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.