یادداشت سید حسین مرکبی
1400/10/22
میگذارمش جزء کتابهای ضروری برای مسلمانهای این عصر. اما دربارهی محتوا سه نکته به ذهنم میآید: اول، ارجاع خاستگاه انقلاب ایران به هستی/نفس/وجود ملت ایران و همچنین تلقی موجودیت سیاسی به عنوان بخشی از موجودیت به نظرم بسیار صحیح آمد. این قابل دفاعترین (حتی تا امروز) و نزدیکترین تقریری است که میتوانیم ارائه کنیم. دوم، التفاتات و نگرشهای متن به خوانش کربن از تشیع و سپس حک و نقدها بسیار دلانگیز بودند. سوم، یکی از مفاهیم رکنی کتاب، خوانش تثلیثی از دین حضرت محمد(ص) و ترسیم سهگانهی الله-هدایت-امام(ولیالله) بود. ما در شیعه و سنی بهمثال مسیحیان و یهودیان به این خوانش مبتلا هستیم و خود کتاب نیز به این تناظر صحه میگذارد. در هر صورت دین حضرت محمد(ص) بازگشت به آیین حنیف ابراهیم و نفی هر دو تثلیث یهودی و مسیحی است. قرآن تلقی وجوه سهگانه را برای حقیقت یعنی: الله-مسیح-مریم (مائده/۱۱۶، نحل/۵۱) نفی میکند. مسیح، در این خوانش کلمة الله و نبی الله و مادرش، زمینهی مؤنث ظهور اوست. قرآن نیازمندی الله را به انبیاء و زمینههای ظهور آنها نفی میکند. چه این زمینههای مؤنث را تاریخ در نظر بگیریم، چه سنت، چه کتب و کلمات و قس علی هذا. از این منظر، گرچه این کتاب به لحاظ پدیدارشناسانه وضعیت مسلمانان امروز را به خوبی صورتبندی کرده است، اما دین حضرت محمد(ص) آنچه این کتاب میگوید نیست؛ بلکه برای نفی و هدم این تثلیث و اعلام دمیدهشدن روح الله در انسان آمده است و برای دعوت به بازگشت به فطرت و دعوت به امامت انسان، نه مسیح و انبیاء و ادیان مدون. دین خاتم، نفی ادیان مدون و مرجع است و دعوت به فطرت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.