یادداشت همشهری جوان

مفتش اعظم: با نقد و تفسیر
        رد فصل «مفتش اعظم» شیطان حضوری متجسم و باورنکردنی دارد. ایوان که بر رشته نازکی بین خدا و شیطان، رستگاری و فنا راه می‌رود، شیطان این همدم جدا نشدنی انسان را خوب می‌شناسد. حرف‌هایی که داستایوفسکی در دهان او می‌گذارد اولین کلمات نیهیلیسم عصر جدید هستند: وقتی خدا نباشد هرکاری مجاز است. اما آلیوشای معصوم و دوست‌داشتنی این را نمی‌پذیرد. او می‌خواهد فرشته پیروز شود. می‌خواهد همه رستگار شوند. اما وقتی ایوان رستگاری نوع بشر را بسته به این می‌داند که کودکی را شکنجه کند آلیوشا در می‌ماند. خیر و شر آمیخته اند و همیشه راهی روشن به سوی خیر وجود ندارد. داستایوفسکی همین را می‌خواهد بگوید. قهرمانان کتاب‌های او آدم‌هایی عجیب و غریب هستند که در حالات و شرایط غیرعادی به چیزهایی می‌رسند که دیگران در درکش عاجزند. قماربازی که تا آخرین سکه اش را قمار می‌کند. راسکولنیکوف تب‌زده و سودایی آلیوشا و ایوان هرکدام شخصیت‌هایی هستند که به قول ناباکوف گوشت و پوست ندارند، اما همان حرف‌ها و عقایدشان کافی است که آنها را جادوانی کند.

به قلم علی فارسی نژاد، هفته‌نامه‌ی همشهری جوان، شماره‌ی 5، 3بهمن ماه 1383.
      
3

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.