یادداشت صاد
1403/10/17
شگفتانگیز و نفسگیر بود کتاب و حیف و صد حیف که فقط دو فصل از نسخهی انگلیسی رو اجازه ترجمه پیدا کردن. نجمآبادی از تقابل شرق و غرب و چرخش مفهوم سکسوالیته تو ایران قرن نوزدهم حرف میزنه. اینکه همجنسدوستی که مذموم اروپاییها بوده چطور به خفا برده میشه و مهمتر از همه به بستر نقاشیها راه پیدا میکنه. تصویرها و تابلوهای زوجهای عاشق هتروسکشوال در نظر اروپایی تنها زوجی عاشقن که هم رو در آغوش کشیدن ولی به درک نجمآبادی، مجلهی خانگی بزرگسال اون دورهان، تصویر میل همجنس خواه و دگرجنسخواه مرد بالغ، مردی نابالغ که با شرم به بیننده نگاه میکنه و بیش از اینکه سوژهی میل باشه ابژهست و زنی که بازهم نگاهش به مرد مخاطبه. انگار که نقاشیها پاسخی بودن به میلی که حالا به واسطهی تقابل با اروپاییها باید سرکوب میشده، میل مرد بالغ به مرد جوان و زن. مدرنیته، معشوق مذکر رو در پستوی پیشاندرنیته پنهان کرد و تمایلات همجنسخواهانه مردان رو از امری طبیعی به غیرطبیعی و ناپسند بدل کرد. مرد به مثابه معشوق در دورهی مدرن نتیجهی انزوای زنان و تفکیک جنسیتی بودن فضا تلقی میشد و نامتعارف قلمداد میشد، رابطه با مرد جوان بچهبازی قلمداد شد و کودک همسری دختر جوان در همان سن، رایج و حتی اخلاقی بود. بیش از همهی اینها البته دقت و اصرار نجمآبادی به اینکه باید مراقبت باشیم از رویکرد علت-معلولی به تاریخ اجتناب کنیم شگفتزدهم کرد. علاوه بر اطلاعات عمومی درس روشتحقیقی و اخلاق تاریخنگرایم از این زن برای خودم برداشتم. درود به شرفت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.