یادداشت مغربی

مغربی

مغربی

1402/3/27

داستان پسر
        داستان پسری که برای بدست آوردن نسخه باارزشی از یک کتاب  خطرهای بسیاری را به جان میخرد. در بخشی از کتاب که پسر مجبور شده قریب به ۱ساعت بر بالای پشت بام، پشت قفس کبوترها چمپاته بزنه میبیند که افرادی می آیند، قفس تکان میخورد و معلوم میشود از زیر قفس تفنگ بیرون می اورند و بعد هم مینشینند به گفت و گو: 
ای امان! ای! الان کجا هستند آن فوکلی ها که رساله ی انقلاب فرانسه زیر بغل میزدند. 
این ملت خیال میکنند فقط وظیفه شان همین است که دور هم حرف بزنند و ایراد بگیرند و بد بگویند و آش و پلو بخورند 
      

19

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.