یادداشت Negar rahimi

Negar rahimi

Negar rahimi

دیروز

        شروعش برام ؛
از قطار اصفهان -مشهد ، به قدری صمیمی و دلنشین بود که نمیتونستم کتاب کنار بزارم ،هوا تاریک شد من با نور چراغ بازم ادامه دادم بیدار موندم تا هوا روشن شد و من مجذوب این کتاب شده بودم خیلی عجیب غریب حس خوب میگرفتم از خوندنش ،این قضیه ادامه دار شد تا رسیدن فرجه امتحانات دانشگاه
      
4

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.