یادداشت فاطمه سلیمانی ازندریانی

        از جنگ بیزارم. مخصوصا از ماجرای حمله روسها به ایران. کلا اعصابم میریزه به هم. اگه میدونستم کتاب #هیچ_کس_این_زن_را_نمی_شناسد در این باره است اصلا سراغش نمیرفتم. ولی الان که کتاب رو خوندم خیلی خوشحالم. چون یه کتاب عالی و با کیفیت خوندم. صحنه پردازی، شخصیت پردازی، توصیف ها، فضاسازی و... همه عالی و تمیز. 
کتاب با دو داستان موازی در دو دوره در شهر اردبیل پیش میره. با حدود بیست سال اختلاف. داستان اول متاثر از فضای جنگ با روسهاست و خانواده ای که تحت تاثیر این اتفاقات با مشکلات و تراژدی هایی مواجه میشن. و داستان دوم، داستان یه پسر جوانه که به یه دلیل نامعلومی قصد داره با یه دختر ازدواج کنه که این دلیل بخشی از رمز و راز داستانه. طبیعیه که این دو داستان یک جایی به هم پیوند بخورن.
فضای بومی اقلیمی کار هم خیلی خوب دراومده.
فقط انتظار داشتم با تعلیق بیشتری روبرو باشم. به نظرم یه کم معمای داستان دیر شروع شد.
البته گفتن این نکته ضروریه که این کتاب اولین کتاب #خانم ندا_رسولی هست. و به عنوان اولین کتاب خیلی خیلی کم اشکال و درجه یکه.
پیشنهاد میکنم حتما بخونید و از خوندنش لذت ببرید.
      
9

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.