یادداشت Zahra Heidari
6 روز پیش
این کتاب دنبال این نیست که آدم بده یا آدم خوبه رو پیدا کنه، دنبال این نیست که بگه چه کسی مظلوم و چه کسی ظالم هست، چه کسی بی گناه و چه کسی گناهکار هست؛ همه ی شخصیت ها یه جورایی تقصیراتی دارن و به عبارتی خاکستری هستن. جایی پادشاه ظالم به نظر میرسه و جای دیگه آسیابان و زن. یزدگرد پادشاهی عیاش، ترسو و ناکارامد بود. یزدگرد مردی بزرگ، عادل و مقدس بود. یزدگرد کدوم بود؟ ما نمی دونیم و هیچ وقتم به طور قطعی نخواهیم دونست چون تاریخ همیشه به دست پیروز میدان نوشته میشه و اینجا موضوع تنها یزدگرد نیست میشه به تمام تاریخ تعمیمش داد. اما عده ای این گفته های تاریخی رو با اطمینان می پذیرند و گروهی هم معتقد هستن اقای بیضایی با این نمایشنامه اشخاصی رو مورد توهین قرار داده اما ایا واقعا این طوره؟ یا خود ما انقدر شخص، گروه یا دوره ای رو مقدس می شماریم که توان تحمل کوچک ترین حرف و نظر مخالف رو از دست میدیم، طوری که انگار به بخشی از هویت خودمون توهین شده. ایا درسته که هویت خودمون رو به چنین چیز های گره بزنیم؟ بزرگترین آوردهی این کتاب برای من، مرور این نکته بود که در تقدس گرایی هیچ سودی نیست و قدم گذاشتن در مسیرش به تعصب و شاید هم جهل منتهی میشه. ناگفته نمونه که عاشق زبان فارسی متفاوتش شدم و بر خلاف اینکه در نگاه اول سخت به نظرم رسید راحت تونستم ارتباط بگیرم. این مدل شیوهی داستان در داستان رو هم دوست داشتم باعث شده بود تا اخرین صفحه در تعلیق بین شک و یقین قرار بگیرم که حتی تا اخر هم همراهم باقی موند و فکر می کنم هدف نویسنده بوده. پن۱: جملات قصار قابل تاملی داشت. پن۲: فکر می کنم نیاز به خوندن مجدد این کتاب در اینده باشه انگار هنوز حرفی داره که نفهمیدم یا نشنیدمش. ۱۶ خرداد ۱۴۰۴
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.