یادداشت ریحانه احمدی
1401/2/16
4.4
66
همیشه دلم میخواست در یک برهه زمانی دیگر زندگی کنم ، در جایی که همه مثل همند و دوستی مهربانی بیشتر از پیش درش مشهوده، در زمانی همه خوشحال از پیروزی انقلابند و عده ای غمگین از رفتن فرزندانشان به جبهه . شاید اضطراب و نگرانی در آن زمان کمی بیشتر بود ولی بازی ها و خاطراتی که پدر و مادرم گاها تعریف میکنند برایم جالب است و دوست دارم برای یک بار هم که شده ان زمان را تجربه کنم. محسن پسری نسبتا بازیگوش است که سال اخر دبستانش را طی میکند و جنگ در پشت مرز ها جایی کیلو متر ها دور تر از محل زندگی پسرک در حال رویدادن است و تنها گاه گاه حرف هایی از جنگ و سختیایش میشنود. خانواده ای صمیمی دارد که همراه با مادر بزرگش زندگی میکنند؛ خواهر و همسرخ خواهرش برای تحصیل به مشهد ، رفته اند و اینها در بجنورد مانده اند، این کتاب روایت روز های تعطیل تابستان و روز های سرد زمستان با درس هایش از پسرکی بازیگوش است که شیطنت های خاص خودش را دارد . از انجایی که کتاب در ژانر رئال است و خط سیر داستان مربوط به اتفاقات روزمره محسن است، پس اتفاقات هیجان انگیز خاصی نمی افتد، و خواننده تنها با روزمرگی های پسرک رو به روست، اما به خاطر قلم طنز و روان نویسنده نمیشود کتاب را زمین گذاشت. توصیفات مناسب و دقیقی داشت که نه زیاد بودند نه کم ، انقدری بودند که کاملا بتوانی ان چیزی که مد نظر نویسنده است را تجسم کنی . مثل روستای طبر و درخت های زرد الویش، یا اولین صحنه ی کتاب جایی که پدر خانواده در حال غرولند به خاطر دکمهی شل شده ی شلوارش است. به خاطر اول شخص بودن داستان ، میتوانستم به راحتی خودم را جای محسن بگذارم و زندگی در دهه ی پنجاه را تجربه کنم، بازی هایی که در کوچ انجام میدادند یا تلفن هایی که نداشتند. حتی گاهی فکر میکنماین منم که عاشق دریا شده ام ! طوری که لحجه ی بجنوردی را در مکالمات نشان داده شده بود، باعث شده بود بیشتر در بطن داستان فرو بروم و بیشتر فکر کنم این منم که در دوران جنگ و سختی ها و شیرینی هایش زندگی میکنم و این منم که دارم با بچه های محله هفت سنگ و الک دو لک بازی میکنم در کل به نظرم کتاب فوق العاده ای بود و به خاطر دلیلی که در بالاتر ذکر کردم، داستان روند تند ی نداشت و هیجان زیادی نداشت برای همین به افرادی که از این نوع داستان ها خوششان نمیاید پیشنهاد نمیکنم. به نظرم نویسنده میخواسته با نوشتن همچین داستانی زندگی در دوران جنگ را در یکی از شهر های دور از مرز به تصویر بکشد، میخواسته خوانندگان برای متی زندگی در ان دوران را تجربه کنند و نشان دهد که حتی با اینکه جنگ بوده ولی بالاخره زندگی مردم خراب نشده و همچنان میشود در عین بد بودن اوصاف زیبایی ها را هم دید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.