یادداشت حوریه دادجو
1403/8/20

بسم الله بالاخره این کتاب هم تمام شد:) با این کتاب دوست داشتم بنویسم. از خاطرات کتابی بگم و بگم چقدر خوشحالم که باهات آشنا شدم. ممنونم از آقای اخوت عزیز که هربار صفحه ها رو جلو رفتم شگفت زده شدم. هر بار به دلایلی. بعضی وقتها از احساسات مشابه با نویسنده، از اسامی آشنا و غیر آشنا و اصطلاح های آشنای اصفهانی و... نظرات دیگران رو میخوندم. هر کدوم خاطرات کتابی این کتاب بودن😊👌🏻 خاطرات کتابی که من از این کتاب داشتم طوری هست که اجازه نمیده هیچوقت فراموشش کنم. تی اِم آی هایی که شاید براتون مهم نباشه:1_ از طریق چالش نوشتن یک خاطره کتابی و معرفی این کتاب در یک کتاب فروشی مجازی، تونستم بهترین خاطره کتابی رو بنویسم و کتاب هدیه گرفتم. حالا نه این کتاب رو فراموش میکنم و نه کتاب هایی که به واسطه خاطرات کتابی هدیه گرفتم.🤓 2_ چهار صفحه مونده به آخر کتاب و فصل از کتابهایم چه باقی میماند ، کتاب رو توی خونه گم کردم. همه جا دنبال کتاب گشتم و پیدا نکردم. با خودم گفتم چطور سرنوشت این کتاب باید این طور میشد،چون تا به حال این اتفاق برای من نیافتاده بود. شب خوابش رو میدیدم😂 البته در آخر پیدا شد. با کتابهای خواهرم جابه جا شده بود😅 این کتاب پر از حس خوب و آشنا بود. آقای اخوت، همشهری عزیز انگار که یه گفتگوی یک ساله باهم داشتیم ممنون :)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.