یادداشت زهرا عباد

                #یادداشت_کتاب

#و_تنها_باد_می‌داند


چند ماه قبل که در حال خواندن کتاب نگاهی به تاریخ جهان جواهر لعل نهرو بودیم، به هر مقطع تاریخی که می‌رسیدیم، هوس می‌کردیم رمان‌های مربوط به آن دوران را مطالعه کنیم. 
به فصول استقلال ایرلند که رسیدیم، یکی از دوستان کتاب "و تنها باد می‌داند" را معرفی کرد. امروز این کتاب را تمام کردم. تصمیم گرفتم تا داغ داغ است یادداشتی برای آن بنویسم.

این کتاب بنا به یادداشت نویسنده که به زیبایی به جای اول کتاب، در آخر آن آمده (تا ذهن‌ها جهت‌گیری پیدا نکند) کتابی بر اساس واقعیت است. داستانی تخیلی- تاریخی که با محوریت شخصیت‌های واقعی یعنی اجداد نویسنده، خلق شده‌است.
داستان این کتاب درباره‌ی دختر نویسنده‌ای است که به دنبال هویت خود و خانواده‌اش به ایرلند باز می‌گردد و در بستر تحولات و اتفاقات انقلاب و استقلال ایرلند، با ماجرایی عاشقانه روبرو می‌شود. 
کیفیت پرداخت داستان در بخش عاشقانه واقعا قوی است و در بخش تاریخی توانسته کشش خوبی نسبت به وقایع برای مخاطب ایجاد کند. 
در این کتاب بیشتر شخصیت‌ها و مکان‌ها و وقایع واقعی هستند و فقط روابط و نسبتهای آنها کمی تغییر پیدا کرده است.
دو ترجمه فارسی از کتاب موجود است که با توجه به تطبیقی که داده شد، ترجمه موجود در طاقچه بهتر از نسخه فیدیبو است.

خلاصه داستان: دختری نویسنده در آمریکا با پدربزرگ ایرلندی‌اش زندگی می‌کند. پس از مرگ پدربزرگ، دختر خاکستر او را به محل تولد او بازمی‌گرداند تا در دریاچه رها کند. در حین این عمل، دختر به حدود ۸۰ سال قبل، دقیقا زمان درگیری‌های بین ایرلند و انگلستان باز می‌گردد و ماجراهای جذاب و هیجان‌انگیز و عاشقانه‌ای برایش رخ می‌دهد.

متاسفانه از شرح بیشتر ماجرا معذورم چون همه‌ی جذابيت داستان در چگونگی ادامه ماجراست به شکلی که مخاطب تا پایان کتاب میخکوب خواهد شد و احتمالا مثل من یک روزه کتاب را تمام خواهد کرد.

        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.