یادداشت شهاب سامانی
1401/1/11
3.8
42
یک. جامعهی فرانسهی قرن نوزدهم، درگیر تغییر ارزشهای اشرافی و فئودالی به ارزشهای برآمده از جنبش روشنگری و انقلاب 1789 است. تجربه دورهی وحشت تحت حکومت ژاکوبنها، ترورها و اعدامها و خونریزیهای انقلابیون، امیدها و خوشبینیهای بر آمده از جنبش روشنگری را کمرنگ و تاریک کرده است. جامعه دستخوش دگرگونی، اضطراب و پوستاندازی است. بخشی از جامعه با آغوش باز از ارزشهای جدید بورژوازی استقبال میکنند و بخشی دیگر منتقدانه به آن نگاه میکنند. بخشی از ادبیات فرانسهی قرن نوزدهم در چنین فضایی شکل میگیرد. دو. فلوبر به جنبش رمانتیسم نزدیک است. رمانتیسم فلوبر نوعی واکنش احساسی در برابر خرد محوری برآمده از سنت روشنگری است. تمایل به برجسته کردن خویشتن انسانی، گرایش سوی گذشتهٔ تاریخی در برابر آشوب و بینظمی جهان جدید. فلوبر ارزشهای جدید بورژوازی را با بدبینی نگاه میکند. برای او نظم قدیم، ارزشهای اشرافی و فئودالی همان گذشتهی نوستالژیک عزیز از دست رفته است. سه. شخصیت "مادام بوواری" تجسم ارزشهای جدید بورژاوزی و روشنگری از نگاه رمانتیکها و منتقدان روشنگری و انقلاب است. زنی بدون میراث اشرافی، کتابخوان، رویاپرداز و با قدرت سوژگی. زنی مدرن که از تنگنای نظم و سنت قدیم فراتر میرود. از دید فلوبر اما این سوژگی تنها یک نتیجه در بر دارد: تباهی. و نماد و تجسم این تباهی، خیانت در تعریف نظم قدیم است، خیانت در ازدواج سنتی. گویی سوژگی زن جدید تنها یک حالت دارد و آن تباهی و خیانت است. مادام بوواری، خود "جامعه جدید" است. جامعهای که نظم اخلاقیاش در حال تغییر است، مستقل از سنت اشرافی و مسیحیت قرون وسطایی و بر پای خرد روشنگری جدید تصمیم میگیرد و عمل میکند. اما از نظر فلوبر سرنوشت چنین جامعهای چیست: تباهی، نابودی. چهار. "اِما" در لحظات آشوب و دشواری، خاطرات خود را در صومعه به یاد میآورد. گاهی آرزو میکند که کاش روزهای صومعهنشینی بازگردد. از نظر فلوبر آرامش در دل سنت، مذهب و نظم قدیم نهفته است. گویی او تصلب و بندهای سنتی را به آزادی، سوژگی و آشوب مدرن ترجیح میدهد. تیرماه لعنتی 99
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.