یادداشت پارسا اوحدی

آئورا
        داستانی تامل‌برانگیز، سورئال گونه، و در بعضی  موقعیت ها بسیار جذاب و گیرا. نکته بسیار مهم و قابل پرداخت داستان، روایت دوم شخص مفرد آن است که فضایی بسیار خاص و متفاوت خلق می کند.
 فوئنتس در کل متن (مخصوصا در پایان‌بندی) مسائلی را در زیر‌متن بیان می کند که فهم آن شاید کمی دشوار و نیازمند مطالعه بیشتر در آن باب باشد.
اما در توضیح آن بد نیست به گفته خودِ فوئنتس اشاره شود: ((زنی پیر، مردی جوان و زنی جوان. در خانه ای که همه چیز در آن بوی گذشته می دهد و گویی تنها چیزی که آن را برپا نگه داشته، یادها، نفس‌ها و عطرهای گذشته است. اما در این میان چیزی ناشناختنی، جادویی شگفت در کار است، تا از گذشته بگذرد و به اکنون، به آینده، به جاودانگی برسد: جاودانگی عشق، جاودانگی جوانی. 
آئورا، نام دیگر تمناست.))
در واقع دوم شخص مفرد بودن روایت هم در راستای همین بحثی است که فوئنتس مطرح می کند.
تنها مشکلات کتاب شاید ترجمه کمی خشک و ویراستاری آن باشد، که شاید اگر آنها نبودند، این اثرِ به‌یاد‌ماندنیِ فوئنتس، بیشتر به دل و جان می نشست...
      

23

(0/1000)

نظرات

از کتابهای ناتمام من که نتونستم باهاش ارتباط بگیرم

0