یادداشت پاپیروس.
5 روز پیش

_داستان در مورد چیه؟ یه آقای کلکسیونرِ پروانهست، که عاشق میشه. به تدریج میفهمید واقعا چطور آدمیه. بهقول میراندا: اون فقط یه کلکسیونره، یک پوچی در کالبد انسان. این آقای فردریک یک شبه پولدار میشه و در تب عشقش میسوزه. با اینکه اونو فقط از شیشه محل کارش دیده و یکبار صداشو شنیده، میدونه هیچ وقت اون قدری خوب نیست که اونو به دست بیاره. پس چیکار کنه؟ _کلا چطوره؟ شخصیت پردازی داستان(با اونکه شخصیت های زیادی رو شرح نداده بود) بد نبود. اما سیرش خیلی کند بود. پایان داستان هم زیادی قابل حدس بود. *** خطر افشا!!!!*** از عدالت هیییچ خبری نبود. هدف از این همه پوچگرایی و سیاهنمایی چیه؟مردک منزوی وسواسی! امیدوارم گیر بیوفتی و تا آخر عمرت در زندان بپوسی. هر چند بعید میدونم. چون هرچند احمق، بهشدت محتاط و حواس جمع هم بود. بهطور کلی دارک ملایمی داشت. اما جالب هم نبود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.