یادداشت مسعود آذرباد
1401/8/17
آنقدر متنش ساده و صمیمی و راحت بود که نصفش را در مسیر رفت و نصفش را در مسیر برگشت خواندم. کتاب داستان رویان، تاریخ شفاهی دکتر سعید کاظمی آشتیانی است. از سالهای پس از انقلاب و خصوصا پس از انقلاب فرهنگی تا آخرین لحظه زندگی ایشان با تمرکز بر فعالیتهای پزشکی و زیستپزشکی ایران در موسسه رویان. کتاب کمحجمی است و خواسته روایتی کامل_نه لزوما جامع_ از زندگی و فعالیت علمی مرحوم دکتر کاظمی به مخاطب نشان بدهد و از این منظر موفق بوده است. کتاب را آدمهای گوناگونی روایت کردهاند و نویسنده با کلمات و جملات خودش بین آنها وحدتی شکل داده است تا هم فضایی حقیقی خلق کند و هم روایتی یک دست و کامل داشته باشد. در این زمینه هم موفقیت نسبی را به دست آورده است. کتاب البته نکته مهم دیگری دارد. تبلور غرور ملی و حس مفید بودن و نقش داشتن در جامعه و سهیم بودن در پیشرفت کشور که توام با دینداری و مردمداری باشد. صحنههایی که احساسات مخاطب را به غلیان دربیاورد کم نیستند و صد البته کتاب شعارزدهای نیست و مخاطب احساس همزادپنداری میکند. تنها مشکل اساسی فصول انتهای کتاب است. آنجا که تمرکز از دکتر آشتیانی برداشته میشود و به سمت دیگری میرود و این چیزی نیست که حتی از چشم مخاطب عادی پنهان بماند. در کل که این کتاب برای مخاطب عموم خصوصا دانشجویان پزشکی و علوم پایه خواندنی است و حتی میتواند در سیر شخصیتی آنها اثرگذار باشد. مخاطب نوجوان هم بهخاطر برخی پیچیدگی علمی شاید لذت کافی را نبرند. قسمت ضمائم هم به نظر من میتوانست کوتاهتر باشد اما آنجا که به صورت ساده مفاهیم مورد نظر را برای مخاطب سادهسازی و همهفهم کرده است ارزشمند است. انشاءالله که دکتر کاظمی آشتیانی بر سر سفره امام حسین علیهالسلام متنعم و بهرهمند شود.
(0/1000)
نظرات
1401/8/18
دکتر کاظمی آشتیانی و خدماتشون سوژه اولین یادداشتی بود که نوشتم و چاپ شد. خیلی خیلی بهشون ارادت دارم. نمونه یک دانشمند مومن فداکار که زمانشناسانه عمل کردن. روحشون قرین رحمت.
2
1
مسعود آذرباد
1401/8/18
0