یادداشت آنتونی لاک وود

سیزده صندلی
        اولین چیزی نظرمو به این کتاب جلب کرد همون جمله اول پشت کتابه که میگه (اگه فکر میکنی خیلی شجاعی تو هم یه صندلی بردار و بیا) دقیقا همون‌جا بود که منم صندلیمو برداشتم نشستم کنارشون و داستانشونو گوش کردم ( کتابو خریدم) جالبی این کتاب اینه که قرار نیست از شکل و شمایل ارواحی که حضور دارن بترسیم یا شاهد فرار کردن نقش اول از اونا به خاطر اینکه ترسیده یا بخوان بلایی سرش بیارن باشیم یا ربطی به گذشته‌ی جایی که توش زندگی میکنه داشته باشه اینجا ما از یه سری مرده داستان مرگ های عجیب و غریبی رو می‌شنویم که وقتی زنده بودن دور اطرافشون اتفاق افتاده یا از کسی شنیدن  دیینگ! یه ابتکار جالب در زمینه ژانر وحشت! 
و برای شروع همه اینا فقط لازمه که جرئت کنی و پاتو بذاری تو اون خونه‌ای که میدونی متروکه‌س ولی چراغ یکی از اتاقاش روشنه ( اقتباسی از خود کتاب ) 
ما که دیگه صندلیمونو برداشتیم و اومدیم  ولی شمام صندلیتونو بردارین و برین داستانای جالبی میشنوین.
      
25

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.