یادداشت ماهنامه‌ی شهر کتاب

اینگمار برگمان
        کتاب هفتم این مجموعه با نام اینگمار برگمان (ژاک ماندلبام، برگردان عظیم جابری، تهران:‌دیبایه، ۱۳۹۴) منتشر شده است. چه کسی است که دلباخته‌ی سینما باشد و دست‌کم یکی از فیلم‌های برگمان در بین فیلم‌های محبوب او نباشد؟ کارگردانی که جلوه‌های به‌یاد‌ماندنی‌ای از زندگی، هویت و مرگ را با آثاری چون «تابستانی با مونیکا»، «پرسونا»، «مهر هفتم» و «توت‌فرنگی‌های وحشی» خلق کرد، نام‌هایی که بی‌شک برای همیشه در تاریخ سینمای جهان جاودانه شده‌اند. بخش اول کتاب همان پرتره‌ی هنرمند عصیانگر در جوانی است، این‌که چگونه خاطرات تلخ دوران کودکی و بحران‌ها در کنار شیفتگی و نبوغ، از برگمان جوان کارگردانی بزرگ، چه در تئاتر و چه در سینما، ساخت. بخش دوم کاب با بررسی فیلم تابستانی با مونیکا آغاز می‌شود، فیلمی که در دوارن بسیار سختی از زندگی این کارگردان ساخته شد، هم به‌لحاظ حرفه‌ای و هم به‌لحاظ عاطفی؛‌ و با «چهره»، فیلمی ساخته شده در اوج شهرت و افتخار، به پایان می‌رسد. فصل سوم کتاب مکاشفه و فتح عالم درون است،‌عالمی که با فیلم‌هایی چون «از ورای آینه»، «نور زمستانی»، «سکوت»،‌ «پرسونا»، «فریادها و نجواها» و برخی دیگر آثار برگمان به تصویر درآمده است. بخش چهارم اختصاص دارد به دوره‌ی واپسین کارنامه‌ی هنری این فیلم‌ساز، دوره‌ای که برگمان رسانه‌ای جدید، یعنی همان تلویزیون، را برای خلق آثار خود یافت. این دوره با «صحنه‌هایی از یک ازدواج» و «فانی و الکساندر» آغاز می‌شود و با «سارا باند» به پایان می‌رسد. بخش مؤخره‌ی کتاب با عنوان «آینه، نقاب و مرگ» نیز به بررسی مضامین اصلی سینمای این فیلم‌ساز بزرگ می‌پردازد.


ماهنامه‌ی شهر کتاب، شماره‌ی چهاردهم، سال ۱۳۹۵.
      

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.