یادداشت مهدی

مهدی

مهدی

1400/11/23

از سیب ها بپرس
        تک‌وتوک ابیاتی داشت که باهاش ارتباط می‌گرفتم. شعله‌هایی که به گرما نمی‌رسید و خاموش می‌شد. بعضی توصیف‌هاش قشنگ بود؛ مثلاً «لب‌های من دو ماهی قرمز که می‌لرزند / از ترس تُنگ و تور، از تقدیر دور از آب» اما بعدش اون‌چه که دلِ آدم لک می‌زد در ادامه بیان بشه، نشد...
یا مثلاً در شعری که حسی در من نیانگیخت، بیتی بود که به‌قدرِ یک کتاب، حرف و ماجرا داشت: «زن‌ها همیشه دسته‌گلی آب داده‌اند / اینجا به رود کرخه و آنجا به رود نیل».
یا این تک مصرعِ عاشقانه رو ببینید که چه توصیف لطیف و عمیقی داره: «ابرها فکر تو بودند که باران آمد».
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.