یادداشت فاطمه سلیمانی ازندریانی

        در مورد زندگی ائمه یه وظیفه‌ای روی دوشم احساس می‌کنم. چون عده‌ئ کمی از دوستان نویسنده علاقه دارن به تاریخی نویسی. و آرزو می‌کنم توفیقش رو داشته باشم که باز هم بنویسم.
#یک_خوشه_انگور_سرخ شاید راحت‌ترین کتابی باشه که من نوشتم. تقریباً هزاربار گفتم که چی شد که این کتاب رو نوشتم. من برای کتاب #به_سپیدی_یک_رویا مجبور بودم درباره‌ی ائمه‌ئ هم‌عصر حضرت معصومه(س) تحقیق کنم. در روند این تحقیق درباره‌ئ این سه امام بزرگوار به اطلاعات جامعی رسیدم. یعنی مصالح ‌مختصر برای سه کتاب. درباره‌ی امام رضا(ع) که قبلاً کتاب #به_بلندای_آن_ردا نوشته شده بود و من چی می‌تونستم بنویسم بهتر از اون کتاب؟ اما درباره‌ی اون دو کتاب دیگه مردد بودم. ولی می‌دونستم اگه یه روزی بخوام از امام جواد(ع) بنویسم راوی ام‌فضل خواهد بود. بالأخره یه اتفاق باعث شد دست به قلم بشم. و اطلاعات قبلی و تحقیق در حال نگارش باعث شد این کتاب خیلی زود و راحت به سرانجام برسه. به لطف خود حضرت. 
درباره‌ئ حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) اطلاعات مختصری داشتم ولی برای راوی به نتیجه نرسیدم.
از اونجایی که قبل از نوشتن با ناشر مشورت می‌کنم موضوع رو با آقای #سید_علی_شجاعی مطرح کردم و متوجه شدم که گویا خود ایشون هم قصد دارن درباره‌ی حضرت بنویسن. همون لحظه بی‌خیالش شدم. چون خیالم راحت شد که این کتاب به بهترین شکل ممکن نوشته خواهد شد و از همون روز منتظر بودم که بخونمش. بعد از خوندن #موسی_ترین_به_طور از کلمه به کلمه‌اش لذت بردم. نویسنده برای روایت داستان خیلی هوشمندانه راویان داستان رو انتخاب کرده. شش جاسوس از طرف خلفای هم‌عصر امام. نثر کتاب یه نثر فاخره و متناسب با فضای داستان. کتاب حجم زیادی نداره. کاملاً به دور از اطناب نوشته شده. حتماً بخونید و لذت ببرید.
      
1

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.