یادداشت ریحانه نعمتی

و کسی نمی‌داند در کدام زمین می‌میرد
        📄 #یادداشت 
📘 #و_کسی_نمیداند_در_کدام_زمین_میمیرد
🖋️ #مهزاد_الیاسی
📚 #نشر_اطراف

دوستانم در گروه کتابخوانی که با هم کتاب را خواندیم می‌گویند کتاب جستار است اما من خواننده عادی هستم که با اصطلاحات نویسندگی آشنا نیستم بنابراین یادداشتم بیشتر ناظر به محتواست نه فرم کتاب. 
اسم کتاب برایم جدید بود مخصوصا وقتی در متن کتاب متوجه شدم براساس آیاتی از سوره لقمان است.
و من را به فکر انداخت. 
ظاهرا کتاب سفرنامه است. اینکه دختر مجرد ایرانی تنها به کشورهای مختلف سفر کند برایم شگفت انگیز بود آن هم نه از آن مسافرتهایی که من تجربه میکنم که همه چیز از قبل برنامه ریزی شده بلکه به صورت بی برنامه قبلی و با کمترین هزینه به صورت هیچهایک یعنی رسیدن به مقصد بدون هزینه. 
شجاعت نویسنده در تجربه های جدید برایم قابل توجه بود البته هنوز هم آن را برای خانم مناسب نميدانم اما آشنایی با افرادی با این روحیات برایم مغتنم بود. 
در این کتاب فقط با توصیف شهرها و آدمهای مختلف روبرو نیستیم و روایت خطی نیست. نویسنده همراه سفر بیرون، در درون خودش تلاطماتی دارد که اصلا برای حل این تلاطم درونی پا به این سفر گذاشته است. قسمتهای زیادی نیمه تمام رها شده و قسمتهایی از توضیحات برایم نامفهوم بود اما آنچه برایم جالب بود حس بی پناهی نویسنده بود که طبق گفته خودش در دوازده سالگی مادرش را از دست داده است. مادر پناه کودکان است پناهی که کودک وقتی بزرگتر شد کم کم می‌فهمد باید پناه قدرتمندتری اختیار کند اما حس کردم نویسنده که در ابتدای نوجوانی بی پناه و تکیه گاه شده، نتوانسته پناه قدرتمندی بیابد درواقع این دوره انتقال برایش طی نشده و همین دلیل زندگی متفاوتش شده و سعی کرده با سفرهای مختلف در آشنایی با آدمها و فرهنگهای مختلف آن را حل کند اما حل نشده. در قسمتی که از توکل صحبت کرده بود فطرت پاک انسان را دیدم که در وجودش زنده است. گر چه قسمتهای زیادی از کتاب نیز خودتحقیری ملی و مذهبی را دیدم و اذیتم کرد. 
در طول داستان با درک دنیای نویسنده و جهان بینی او در مورد مرگ متوجه شدم چرا اسم کتاب را این گونه انتخاب کرده است و این کاملا به محتوای آن نزدیک است. 
کتاب اطلاعاتی در مورد شهرها و کشورهای مختلف به من داد اما آن طور که باید کامل نبود به قول نویسنده هم سفرنامه بود هم نبود و هرچه به انتهای کتاب نزدیکتر می‌شدیم سفر بیشتر جنبه درونی پیدا می‌کرد تا بیرونی. 
جلد کتاب نشان از سفرنامه بودن آن داشت ولی به نظرم اگر عکس کوله پشتی نارنجی نویسنده را هم داشتیم جالبتر میشد. 
در کل کتاب متفاوتی بود قسمتهایی از آن را دوست داشتم و با قسمتهای زیادی مخالف بودم اما گاهی لازم است با نظریات مختلف آشنا شد. 

اردیبهشت ١۴٠٣

@BargiAzDanesh 🌱🌾
.

      
3

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.