یادداشت سارا مستغاثی

                به خوبی مطلقاً تقریباً نبود ولی دلم هم نیامد کمتر از ۴ ستاره به آن بدهم چون واقعا ازش خوشم آمد.
دوباره مثل آن کتاب درباره ی بچه ای با یک مشکل نسبتا بزرگ بود با پدر و مادری که بلد نبودند چطوری باید رفتار کنند. و آخرش هم در این کتاب خود آنی توانست شرایط را تغییر دهد و حتی حال پدر و مادرش را هم خوب کند.
ولی خوب این ش خیلی شبیه قوانین عالم نبود که یک دفعه یک همسایه ی فیلسوف با مشکلی مشابه پیدا شد و کلی به آنی کمک کرد.
بهترین صحنه ی کتاب هم آن جا بود که آنی دیگر برایش مهم نبود بقیه فکر کنند مریض است یا دیوانه و به هرکس که ناراحتش می کرد آب می پاشید. گاهی آدم به همچین کاری نیاز دارد واقعا:)

گاهی وقت ها ممکنه آدم سرخودشو با نگرانی گرم کنه تا یادش بره که غمگینه.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.