یادداشت محمدمهدی فلاح

خرد جامعه شناسی
        در نگاه اول «خردجامعه شناسی» به نظر یک متن چندپارست: چیزی قریب به یک دایره المعارف که هیچ نخ تسبیحی نمی تونه بخش های اون رو به هم وصل کنه. هرچند نکات بسیار بدیع و جذابی در درونش پیدا میشه ولی به طور کلی هیچ پروژه ای را نمیشه در درونش دنبال کرد.
ولی در یک نگاه دسته دوم شاید بشه چند نکته رو ازش برداشت کرد: 
اول اینکه باید به قطع گفت که خردجامعه شناسی نقطه صفر جامعه شناسی در دانشگاه تهران است. همیشه فکر می کردم که چرا دانشکده ما قوت مکتب سازی رو نداشتند ولی به نظر میرسه «خرد...» مانیفست تمام آن چیزی است که قرار است در دانشکده علوم اجتماعی بیاموزید. 
دوم اینکه شاید بشه گفت که اباذری در این کتاب داره با حوزه های مختلف علوم انسانی در ایران تعیین تکلیف می کنه! بخش اول مربوط به هابرماس در حقیقت حرف خودش خواهد بود، بخش دوم مربوط به دروکیم و وبر زاویش با سایر گرایش ها در جامعه شناسی مشخص می کنه، بخش سوم مربوط به لوکاچ موضعی که میشه در قبال ادبیات مدرن اتخاذ کرد و در نهایت بخش آخر درباب هایدگر تعیین تکلیف با فلسفه است؛ حوزه هایی که به نظر میرسه اباذری ظرف این مدت تدریس خود به همگی آنان به طور جدی پرداخته است.
سوم اینکه «خرد جامعه شناسی» به مانند کلیه فعالیت های نظری در علوم انسانی به شدت بت ساز است؛ هدف غایی او مرعوب کردن دانش آموختگان نوپا در علوم انسانی است، فاصله روشنی که اباذری سعی می کند با به رخ کشیدن سوادش بین خود و دیگران بگذارد قطعاً مسئله ای ساده ای نیست که بعد از اتفاقات اخیر بشه به سادگی ازش عبور کرد. اینطور به نظر میرسه که اساساً این مسئله مادامی که علوم انسانی به هیچ وجه به حل مسائل زندگی پیرامون ما نمی پردازه باقی خواهد ماند؛ متفکرین ما می توانند در آسمان ها حرکات نمایش بزنند و ما برایشان دست بزنیم...!
پی نوشت: اونطوری که از اول کتاب برمیاد گویا آغاز خواندن این کتاب به سال 1391 برمیگیرده! این اتمام شورانگیز رو به خودم و کلیه جامعه علمی گودریدز تبریک عرض می کنم!
      

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.