یادداشت علی قاسم لو
1401/3/27
ما تُرک ها در مواجهه با فردی نابغه و تاثیر گذار، از شدت تحسین میگوییم: (آنالار نه اوغلاننار دوغوب) مادران این سرزمین چه فرزندانی زاییده اند. تنها گریه کن را که می خواندم با خود می گفتم: اشرف سادات! چه پسری تربیت کردی!؟ چقدر فرصت پرواز برایش، بوجود آوردی؟! چی کار کردی که بین و تو پسرت یک میلی متر فاصله نبود؟ مگر می شود که مادری، محرمِ خصوصی ترین و محرمانه ترین حالات پسر باشد؟ مادری که با فرزند در سلوک اش همراه و همقدم است. در آخرین دیدار مادر و فرزندی؛ پسر به مادر می گوید این آخرین دیدار مان است. دفعه ی بعد دیدارمان سر پُلِ صراط. مادر نمیگذارد دلش بلرزد. به قول اشرف سادات آدم یه کفتر از زندگیش بره بیرون، چشمش دنبالشه، فکر نکنید من از سر بچه ام گذشتم، در مقابل دین آره اما. الهی مادران سرزمینم چنین بادا. کتاب #تنها_گریه_کن را قبل عید ۱۴۰۱ خواندم. قلم لطیفِ خانم اکرم اسلامی در انتقال بدون تکلف خاطرات راوی بسیار تاثیر گذار بود. در مدت مطالعه کتاب دو چشم شهید معماریان را در مقابلم حس می کردم. عجیب این شهید نظر می کند... عید امسال، در محل شهادت شهید معماریان، راوی می گفت: شاید به دعوت شهید معماریان اینجا آمدید...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.