یادداشت سیدمهدی حسینی
1403/6/23
3.8
17
اسم برتراند راسل را بارها شنیده بودم ولی با دیدگاههایش اصلا آشنایی نداشتم تا اینکه این کتاب توسط یکی از دوستان گودریدزی معرفی شد. به نظرم می توان نظرات این کتاب را از چند جنبه مورد بررسی قرار داد. 1- پیشرفت جامعه، خود به خود جامعه انسانی را به مرور با گذر زمان به سمت کار کمتر پیش می برد و شاید در آینده به چنین جایگاهی که مدنظر راسل است برسیم. (البته نه در جهان سوم چون همانطور که راسل می گوید ثروتمندان همواره از فقرا کار می کشند) 2- این دیدگاه راسل در سال 1932 (1311 خورشیدی) بیان شده است ولی مطالعه این مقاله هنوز تازگی خود را دارد. 3- به نظرم این نگاه غیرمنطقی به نظر می رسد و تا حدودی یادآور دوران کمونیسم و برابری انسانهاست. ضمن اینکه با نگاه سیستمی به موضوع درمی یابیم که وجود فراغت دلیلی بر استفاده صحیح از آن فراغت نمی باشد و در این صورت قاعدتا مشکلات دیگری به وجود خواهد آمد. (یاد داستان مار کبری افتادم) با این وجود اصل قضیه می تواند صحیح باشد ولی ناشدنی 4- ذات انسان رقابت جو است و به دنبال کسب منافع بیشتر از اطرافیان خود می باشد که موجب کار بیشتر می شود. صحبت آقای راسل نیز کاملا صحیح است که افراد معدودی در جامعه برای کار کشیدن از افراد بیشتر، کار کردن را می ستایند و ... 5- علیرغم تایید یا عدم تایید نظریه راسل، در مجموع مطالعه این مقاله به من آموخت اصولی که قرنهاست در جامعه به عنوان یک سبک زندگی تایید شده وجود دارد الزاما صحیح نمی باشد و می توان آن را به راحتی زیر سوال برد. چه خوب است که مواردی را بدین گونه بنگریم. 6- مطالعه نظرات مختلف در رد یا تایید نظر راسل جالب توجه می باشد. 7- از بطالت یا فراغت که بگذریم، دیدگاه راسل درباره نحوه خرج کردن صحیح پول نیز جالب بود. 8- آقای خانی نیز ترجمه خوبی از این مقاله ارائه داده بودند. در مجموع مقاله بسیار خوبی بود که انسان را به تفکر وا می دارد.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.