یادداشت kosar
1403/11/25
میدانيد وقتی کتابی را میخوانید به نظرتان شخصیت، آدم هایش عجیب می آید، یا به عبارتی نمی توانید درکش کنید؛ حتی اگر از زبان شخصیت باشد. من هم اویل کتاب با شخصیت جروشاابوت کنار نمی آمدم. وقت هایی که نمی خواست محبت های بابالنگدراز را قبول کند حرسم می گرفت. اما نکته ی این کتاب این بود که جروشاابوت برای کسی نامه مینویسد که نمی داند کیست، پس بعد از هر تصمیمی توضیح میدهد و همین باعث میشود که تو شخصیت را درک کنی . وقتی جروشا ابوت از نیای بی محبت به دنیای آدم هایی می آید که غرق در نعمت و محبت اند، هیجان زده می شود. اما وقتی میگذرد وقتی بیشتر در این دنیا می ماند میبیند که آدم هایی که غرق در محبتند از محبت ها لذت نمی برند. درواقع به عقیده ی آن ها دنیا به آن ها محبت و نعمت مدیون است. پس جروشا از هدیه های فراوان و زندگی در و... میگذرد تا مثل آن آدم ها نشود. تا از کوچک ترین محبتی لذت ببرد. میبینید، دنیا از نگاه آدم های متفاوت با سرگذشت های متفاوت عجیب است. اما کتاب های خوب این طرز نگاه رو به شما هدیه میدهند:)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.