یادداشت محمد دوکوهکی

        کتاب همه می‌میرند داستانی را روایت می‌کند که در نگاه اول شبیه به یک موهبت به نظر می‌رسد: جاودانگی. اما در واقع، این کتاب به زیبایی نشان می‌دهد که شاید نمردن، نه یک موهبت، بلکه یک نفرین باشد، و مرگ چیزی جز رهایی نباشد.
بخش جالب این کتاب برای من، حس پوچی‌ای بود که شخصیت اصلی، فوسکا، به خواننده منتقل می‌کرد؛ تلاشی بی‌ثمر برای رهایی از جاودانگی، که او را به بن‌بست می‌رساند. این حس، من را به یاد وضعیت بسیاری از انسان‌های امروزی انداخت که در دوران پوچی به سر می‌برند و به دنبال معنا می‌گردند.
در اواسط کتاب، شاید این تفکر در ذهن خواننده شکل بگیرد که زندگی بی‌ارزش است، اما هرچه پیش می‌رویم، بیشتر متوجه می‌شویم که چرا فوسکا چنین دیدگاهی دارد و در نهایت، درک بهتری از معنای زندگی پیدا می‌کنیم.
اگر دوست دارید دنیا را از نگاه یک جاودانه ببینید و درباره معنای زندگی و مرگ تأمل کنید، پیشنهاد می‌کنم این کتاب را بخوانید.
      
523

32

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.