یادداشت سمیه زارعی
1403/7/5
کتاب داستان دختری آلمانی رو در دل جنگ جهانی دوم توصیف میکنه . دنیای بیرحم جنگ فضای خفقان وجود نازی ها و بلایی که اونها سر خانواده فرانکا میارن اون رو به آخر خط زندگی میرسونه و دقیقا در جایی که تصمیم میگیره نقطه ی پایان رو برای زندگیش بگذاره پیدا کردن یک خلبان آمریکایی روی دیگری از زندگی رو به اون نشون میده و شروعی دوباره رو برای فرانکا رقم میزنه. توصیفات کتاب ومتن اون واقعا گیرا و قابل لمس هست. ماجرای کتاب در یک زمستان پر برف در آلمان هست و من کتاب رو در اوج یک تابستان گرم خواندم اما به جرات میتونم بگم توصیفات نویسنده بقدر ی ملموس بود که تمام مدت خواندن کتاب احساس سرمای جنگل سیاه من رو فرا گرفت. ستاره های کمی به کتاب دادم چون نتیجه تلاشهای فرانکا و خلبان آمریکایی ثمره ای عجیب و تلخ داشت، بمب اتم هیروشیما... و اینکه هضم ناجی بودن آمریکا برای من بسیار سخت و باور نکردنی هست....
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.