یادداشت ثنا

ثنا

1403/8/11

سفر به انتهای شب
        ‌ سفرم به انتهای شب تموم شد و جز معدود سفرهاییه که از برگشتن به خونه ناراحتم. تو این کتاب غرق شده بودم، تو روزهایی که کتاب خوندن حکم فرار رو داشت، نه لذت. با فردینان از جبهه‌های جنگ گریختیم، رفتیم آفریقا، بعد سرزمین آرزوها و نهایتا در کنار سن همدیگه رو به آغوش کشیدیم. خداحافظ فردینان! یه لیست کتابی دارم که تعدادشون به انگشت‌های یک دست می‌رسه، کتاب‌هایی که برای من تجسمی بشری داشتند. من با هولدن* از پنسی اخراج شدم، با استر* لباس‌های توی چمدونم رو از پنجره هتلی در نیویورک به بیرون ریختم، با لنی* روی ارتفاعات آلپ اسکی کردم اما فردینان مدت طولانی‌تری همراهم بود. این کتاب درمورد پسری به نام فردینانه که به صورت اتفاقی وارد جبهه‌های جنگ می‌شه اما خیلی زود با روش‌های مخصوص خودش از مهلکه نجات پیدا می‌کنه. و اینجا تازه شروع زندگی پر پیچ و خم فردینانه. راستش در طول خوندن این کتاب نه افسرده شدم نه ناراحت بودم اما سلین واقعیت‌های کثیف این زندگی پوچ رو برای خواننده عریان می‌کنه. به هر جمله‌ای که می‌رسیدم با سر تاییدش می‌کردم و شاید یک لبخند ناامید کننده:) خوشبختانه بعد از تموم شدن این کتاب مراسم وداع ناراحت‌کننده‌ای وجود نداشت. چون فردینان ادامه داره و خیلی زود سراغ کتاب‌های بعدی سلین می‌رم. در مورد ترتیب خوندن کتاب‌های سلین دو روش وجود داره. اولی خوندن بر اساس تاریخ نوشته شدن و دومی بر اساس سن شخصیت اصلی داستان یعنی فردینانه. که خب من بعد از مشورت و شنیدن بچه‌ها تصمیم گرفتم برم سراغ روش اول و با سفر به انتهای شب این مسیر رو شروع کنم. خوندن این کتاب رو به همه توصیه می‌کنم؟ قطعا نه! چیزی که تو این مدت من رو می‌ترسوند این بود که جواب هر دایرکت «این از کدوم کتابه؟» رو بدم، و اون شخص به هوای جملات زیبا بره سراغ فردینان. بعد احتمالا با کپشنی مواجه می‌شدم که «این یکی از مزخرف‌ترین کتاب‌های دنیاست». اما خوندن این کتاب رو به کسایی که به نظرشون تا حد خوبی در کتاب خوندن پیش رفتن و کسایی که سه تا کتابی که بهشون اشاره کردم رو دوست داشتن، پیشنهاد می‌کنم.
      
11

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.