یادداشت سیده محدثه موسوی
1404/4/21
چیز زیادی برای نوشتن ندارم ولی باید همین یخته چیز میز رو به اشتراک بذارم تا بلکه یخته آروم شم💆♂🧘♂ من خیلی سخت یه کتاب یا یه مجموعه رو نصفه میذارم حتی اگه خوشمم نیاد باید تا تهش بخونم وگرنه میره رو مخم🫢 اما این کتاب با من کاری کرد که ترجیح میدم بیخیال دو جلد بعدی بشم🚶♂️ اول از همه بگم که ایدهی نویسنده خیلی باحال بود و واقعا منو جذب کرد ولی انقدر کشش داد که تهش حقیقتا با سر کوبوندم تو دیوار🤦♂️ دوما که برادر من تعلیق هم یه حدی داره! اینکه تو هی برای منِ خواننده سوال ایجاد کنی که ترغیب بشم به خوندن تکنیک معمول و از نظر من خفنیه ولی نه دیگه در این حد که من تا آخرای کتاب هیچی (علنا هیچی) دستم رو نگیره! و بعدشم چی؟ تهش دو قطره بهم اطلاعات بدی؟ نه متشکرم! سر همون دو قطره اطلاعات هم کلی اذیت کرد و هی ما رو برد لب چشمه و تشنه برگردوند... سوما که منطق داستان رو نود درصد جاها درک نکردم و اینجوری بودم که مگه میشه؟ مگه داریم؟ خلاصه که خوب شروع کردی مرد ولی همونجا متوقف شدی🚶♂️
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.