یادداشت مرتضی داوری
1402/1/28
نام و نشان و لقب فردوسی؛ چرا فردوسی، حکیم خوانده شده است؟ 🌸 نام فردوسی، بنا بر مقدمه شاهنامه نسخه فلورانس مورخ ۶۱۴ هجری قمری، منصور بن حسن است. از سوی دیگر، بنا بر تحقیق دکتر شفیعی کدکنی در کتاب «تاریخ نیشابور»، تألیف ابوعبدالله حاکم نیشابوری(۳۲۱_۴۰۵ هجری قمری)، و بررسی کنیه و نامهای دانشمندان در این کتاب، بیشتر کسانی که کنیه ابوالقاسم دارند نامشان حسن است؛ بنابراین، چون کنیه فردوسی نیز، ابوالقاسم بوده، احتمال اینکه نامش حسن باشد بیشتر است تا منصور. بنابر اکثر قریب به اتفاق مآخذ، کنیه فردوسی، ابوالقاسم بوده است. 🌴 معروفترین لقب فردوسی، «حکیم» است که نخستین بار نیز خود فردوسی آن را خطاب به خویش در بیت ۲۹ گفته است: «حکیما چو کس نیست گفتن چه سود؟» 🥀 به گفته دکتر شفیعی کدکنی در کتاب «مفلس کیمیافروش؛ نقد و تحلیل شعر انوری»، در زبان فارسی، قدما اغلب شعرایی را که بهره ای از دانش و فلسفه و معارف حکمی داشته اند، «حکیم» لقب دادهاند، مانند حکیم عنصری، حکیم فرخی، و حکیم قاآنی. 🌱 به گفته رضا مصطفوی در مقاله «چرا به فردوسی لقب حکیم داده اند»( در کتاب «نمیرم از این پس که من زنده ام؛ مجموعه مقالات کنگره جهانی بزرگداشت فردوسی، هزاره تدوین شاهنامه»)، «حکیم»، چه از نظر کاربرد آن در خود شاهنامه برای دیگران و چه از جهت استعمال فردوسی برای خودش، به معنای دانا، خردمند و فرزانه، خرد پژوه، راست و درست گفتار و درست کردار و کننده کارهای سزاوار است. به نظر ایشان، «حکیم» کسی است که بر اثر استغراق در مسایل فلسفی به نوعی منظومه فکری و جهان بینی مستقل عقلانی رسیده است؛ آنگونه که در کار فردوسی و ناصرخسرو و خیام دیده می شود. 🌷 دکتر سعید حمیدیان در کتاب «درآمدی بر اندیشه و هنر فردوسی»، دلیل نامیدن فردوسی به حکیم را به صرف اندرزگفتن او نمی داند، زیرا در ادب فارسی، پند و نصیحت موج می زند، بلکه دلیل آن را از لحاظ شناخت زوایای حیات انسانی و درک و تبیین مجموعه درهم تنیده ای از عناصر ناسازگاری می داند که سازواره حیات را تشکیل می دهد، یعنی همان شطحیه حیات، و تأمل در سرشت بن بست های زندگی بشری یا موقعیت های تراژیک آن و دست یافتن بر نگرش منسجم و جهت مند درباره اغراض و غایات حیات بشری؛ حکمتی که برخاسته از چگونگی اندیشه ها، انگیزه ها، کنشها و واکنشها، امیال و آرمانهای آدمیان، روابطشان با یکدیگر و نیز از نحوه برخورد هر یک از آنهاست که موقعیت های مخمصه آمیز حیات سبب ساز روی دادن آنهاست. از نظر دکتر سعید حمیدیان، اندیشه فردوسی به اعتبار احاطه اش بر جنبه ها و زوایای آشکار و نهان زندگی و احتوا بر کلیت پیچیده آن و تأمل در ستیز دایم میان آرمانهای بلند بشری و واقعیات گریز ناپذیر حیات، اندیشه ای حکیمانه است، ولی این حکمت، انتزاعی نیست و از سرچشمه های پایان ناپذیر زندگی برجوشیده است. 💐 البته دکتر سیروس شمیسا در کتاب «شاه نامه ها» که مجموعه تأملات و یادداشت های ایشان درباره شاهنامه است، نظری بر خلاف دکتر سعیدیان دارند. ایشان معتقدند: «شاهنامه مملو از سخنان حکمی است که به صورت کلمات قصار، ضرب المثل، اندرز و غیره بیان شده است .به نظر می رسد شاعر بزرگ حکیم کسی بوده که در کلام خود سخنان حکمی و کلمات قصار می آورده است»(ص ۷۲۷). 🌺 به رغم نکته های تازه و فراوان کتاب دکتر شمیسا، در این مورد باید گفت نظر دکتر حمیدیان به صواب نزدیکتر است، زیرا در ادب پارسی، آثار تعلیمی و پند و اندرز به فراوانی سروده شده است، اما همه شاعران آن آثار، لقب «حکیم» نگرفته اند. حکمت های شاهنامه از دل داستانهای آن بر می آید و بدان بر بسته نیست، و گویی از نهان جان و خرد و تجربه زیسته مردی گرم و سرد چشیده و دانا بر می آید و صداقت و صمیمیتی شگفت با تار و پود آن درآمیخته است. آدرس کانال من در ایتا: @joreeha1
14
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.