یادداشت
1400/10/30
کتاب چشم هایش ، یکی از معروف ترین آثار بزرگ علوی است. داستان این کتاب از آن جا آغاز میشود که شخصیت اصلی به دنبال جستجوی چشم هایی آشنا است. چشمهایی که در یک تابلو خود را به او نشان داده و او را شیفته ی خود کرده اند. شخصیت مهم این کتاب، استاد و نقاش بزرگی به نام ماکان است که در فضای خفقان آور تهران سال 1317 زندگی میکند و به چاپ و انتشار اعلامیههایی ضد حکومت پهلوی اقدام کرده است. این کتاب، در راستای ارائه یک داستان عاشقانه، تصویری از استبداد و دیکتاتوری سال های حکومت رضا پهلوی را روایت میکند. داستان اصلی این نقاش، داستان زنی است که عاشق و دل باخته ی او خود شده است. این زن، برای بدست آوردن معشوق خود دست به هر کاری میزند و خود را نیز فدای استاد میکند. با این حال، استاد او هرگز متوجه فداکاری های او نمیشود. این زن، در حالی که خانواده ی او، از بزرگان سیاست و افراد دستگاه حکومت پهلوی هستند، در قبال حمایت و آزادی استاد معترض خود، زندگی اش را فدا میکند و با مردی دیگر ازدواج میکند. با این حال، استاد نقاشی نیز به زن علاقمند است اما به دلیل موقعیت خود، از زن فاصله میگیرد تا به او آسیبی وارد نشود. راوی داستان، ناظم یک مدرسه و مسئول نمایشگاه آثار استاد ماکان است که دریافته در پشت چشمهایی که استاد نقاشی کرده است، رازی نهفته. در نتیجه این شخص، تلاش میکند تا زنی را که چشم هایش نقاشی شده پیدا کند و از این راز سر دربیاورد. بنظر میرسد، داستانی که بزرگ علوی روایت کرده، داستان زنانی است که برای رهایی از استبداد، تلاش کردند و گاها خود را فدای انقلابیون و معترضین کردند. با این حال، هرگز کار آن ها دیده نشد و صدایشان نیز به گوش کسی نرسید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.