یادداشت ابوالفضل خرم روز
1403/3/3
«نگاهی به شاه، از جانب سیاست قدرت» وقتی کتاب را شروع به خواندن کردم، فکر میکردم که قرار است با یک سری عبارات تکراری در مورد رژیم شاه مواجه شوم. در صورتی که اصلا اینگونه نبود. این کتاب با نگاهی کاملا جدید سیاست خارجی شاه را در دوران نیکسون و کیسینجر که مهمترین دوران جنگ سرد بوده است را مورد بررسی قرار داده است. فصل اول کتاب مقدمهای است بر این که رفتار قبلیها با شاه چگونه بوده و آنها شاه را به شکل یک وابسته میدیدند. وقتی نیکسون روی کار میآید شاه از یک وابسته به متحدی استراتژیک و برابر برای آمریکا تبدیل میشود. در فصل دوم کتاب به سیاست دکترین دو ستونی نیکسون میپردازد. تاکید فراوانی کتاب بر این دارد که ایران به عنوان تنها قدرت منطقهای، در نظر امریکا تنها ستون این دکترین بود. اعلام عربستان به عنوان ستون دوم یک بازی سیاسی بود. اگر ستون دومی در کار باشد آن اسرائیل بود نه عربستان. در فصل سوم به سیاست شاه در قبال کردها میپردازد. اینکه کردها به رهبری بارزانی توسط شاه بازیچهای شدند که رژیم بعث را در کشور عراق گرفتار کنند تا صدام نتواند به مسائل مرزی با ایران مشغول شود. توضیح میدهد که شاه با زیرکی نیکسون و کیسینجر را که دیگر توبه کرده بودند بعد از فاجعه ویتنام دست به همچین کاری بزنند خود را کاملا محرمانه درگیر کردستان کردند. اسرائیل، ایران و ایالات متحده در این مدت به کردها کمک میکردند تا نهایتا شاه در سال 1975 با امضای توافق الجزیره با صدام کردها را رها کرد و دست آمریکا و اسرائیل و کردها را در پوست گردو قرار داد. اخر سر هم همه کاسه کوزهها سر کیسینجر شکست. در فصل آخر که دوران پس از نیکسون و ریاست جمهوری فورد را توضیح میدهد، خاصتا به مسیله هستهای شدن ایران میپردازد و این که میل به هستهای شدن از دهه پنجاه و همراه با دکترین اتم برای صلح آیزنهاور رشد کرد. فراز و فرودهایی دارد این داستان که در این فصل تشریح میشود. کتاب خوب و جدیدی است و اینکه تاریخ را از منظر سیاست قدرت و ژئوپلتیک بررسی کرده آن را حائز اهمیت بیشتری کرده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.