یادداشت مینآ

مینآ

مینآ

1403/1/5

        بالاخره این کتاب هم تموم شد
کتابخانه نیمه شب جزو کتاب های معروفی بود که دوستام با ذوق و شوق خیلی خیلی زیادی ازش تعریف می کردن وقتی خلاصه ی کتاب رو خوندم با خودم گفتم این کتاب قراره عالی باشه اما ۵۰ _۶۰ صفحه اول نا امیدم کرد به طوری که این کتاب رو حدود ۱۰ ماه رها کردم .
حالا که کتاب تموم شده اگر بخوام نظر کاملی بنویسم و برای کسایی که قراره بخوننش یک کمک باشم باید این کتاب رو از دو لحاظ شرح بدم .
اول به عنوان یک رمان  :
حقیقتاً اگه به عنوان یک داستان بهش نگاه کنیم واقعا چنگی به دل نمی زد تعریف های بشدت طولانی و تاحدی خسته کننده ، تعداد شخصیت های بسیار زیاد در صورتی که به اکثر شخصیت ها خیلی کم پرداخته شده بود و در نهایت حوصله سر بر بودن و اینکه ، کتاب من رو جذب نمی کرد تا ادامه بدم .
اگه از نظر رمان بگیم با کمی بی انصافی یک ستاره یا نهایتاً دو ستاره .
اما اگه از نظر روانشناسی بگیم کتاب بی نظیری بود ، اینکه بعد از مدت ها درگیری با حسرت هام و باید ها و نباید ها و گرفتاری تو ای کاش ها این کتاب کمک خیلی بزرگی بود باعث شد حس خیلی بهتری داشته باشم شاید بشه گفت باعث شد پشیمونی به سراِغ من نیاد ( البته هر چیزی در جای خودش حتی گاهی اوقات پشیمونی هم می تونه به ما کمک کنه ) .
از این نظر بهش پنج ستاره می دم.

در آینده وقتی از کتاب های مورد علاقم و شخصیت های کتاب هام صحبت کنم احتمالا قرار نیست هیچ اسمی از نورا ببرم اما مطمئنم بعد ها توی زمانی که بیشتر از همه به از یاد بردن حسرت ها و ناامیدی هام نیاز دارم و حس می کنم دیگه هیچ راهی برای نجات وجود نداره نورا و اتفاقاتش توی قلب و ذهن من زنده خواهد شد. 

      
2

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.